چقدر بده وقتی به خودت می آیی می بینی تمام چیزهایی که از این دنیا شناختی همه اش بازی بودن و چقدر بده ببینی هیچ کاری نمی تونی بکنی چون حسش نیست و تا همین الان خواب بودی و می فهمی دشمنت چقدر قویه و قلمت چقدر بد می نویسه و هنگیو چت کردی و چقدر حق کم طرفداره و چقدر جهل مصره سینه چاک داره و از خودت بیزاریو از همه چندشت می شه و .........
نهههههههههههههه؟؟؟
آنچه دنیا با اصرار بر قبول ذهن تو می کوشد حقیقت ماجرا نیست.
حقیقت ماجرا در قلب جوانی است که در مرکز استقرار شیطان (هالیوود) جان خود را بر کف دست گرفته و مستند the arrivals را می سازد که او در آن سوی دنیا من خواب را بیدار سازد. و ما چه بیهوده بر جهل خود کوشاییم.
در همین کلبه شخصیم سکنا گزیده ام.