![]() |
نقل قول:
چون با ده هزار تومان قبلا می شد حدود 600 لیتر گازوئیل زد. که فکر میکنم حتی اگر کامیونش هر صد کیلومتر 25 لیتر هم مصرف کنه که کمتر هم مصرف میکنه، اون وقت این مسیر حدود 2400 کیلومتر می شد که اون وقت کرایه آن مطمئنا خیلی خیلی بالاتر از صد هزار تومان هست! پ.ن1: خیلی مواقع دیده بودید که رانندگان محترم کامیون چون دلشون نمی سوخت، حتی موقع توقف هم کامیون را خاموش نمیکردند، و دودش را در حلق ماها خالی میکردند. از حالا به بعد دیگر نخواهید دید! |
نقل قول:
راجع به کرایه و بعد مسافت هم حق با شماست کمی بیشتر از خیلی اغماض شده فکر میکنم یه کامیون یه مسر بین شهری مثلا 150 کیلومتر رو حداقل 100 تومن میگیره اونوقت ماکزیمم مصرف سوختش 20-30 لیتر میشه البته بستگی به فرسودگی کامیون داره که تا 50 لیتر هم در 100 کیلومتر میرسه |
نقل قول:
والا رفته بودم از باربری، بارامون رو بگیرم که یه راننده کامیون داشت درد دل میکرد. منم اونجا رگ کارشناسیم گرفت و رفتم چند تا نظر اقتصادی دادم :p از کامیون و ماشینالات سنگین هم سررشته نداشتم که بفهمم اقماض و خالی بندی شده. :blush: اون کارگرایی هم که اونجا بودن و بار خالی میکردن، از من و اون راننده بی سوادتر بودن که بخوان بگن آقا خالی نبند :laugh: منم باورم شد دیگه. دمه شما گرم که مارو روشن کردی. جای دیگه تعریف نکنم ضایع بشم.:laugh::laugh: فقط در مورد روشن گذاشتن کامیون و اتوبوس اینو میدونم که اگر خاموشش کنن دیگه روشن نمیشه. که البته جناب رضایی توضیحات کاملتری دادند. مرسی |
نقل قول:
ولی درست میفرمایید در اصل مطلب کمی اغراق شده |
از مجموع توضیحات دوستان متوجه می شویم که یکی از مشکلات اساسی صنعت حمل و نقل سنگین، مساله فرسودگی بسیار بالای آنهاست که باعث مصرف بیش از حد آنهاست.
به طور طبیعی افزایش نرخ گازوئیل به تدریج سبب بهینه شدن این ناوگان به دست خود رانندگان خواهد شد. چون مزیت کامیون جدید در مصرف کمتر سبب غلبه آن بر کامیونهای عهد بوق خواهد شد. |
نقل قول:
حال اگر صد هزار تومان هم کرایه اش باشد، می شود تنها حدود 10 درصد سود. می بینید که انصافا درصد بالایی نیست که بخواهند کرایه ها را نجومی افزایش دهند. البته از محل تورم عمومی قبول دارم که افزایش طبیعی است. اما نه تا آن حد که با اغراق در هزینه هایشان بیشتر از تورم عادی به کرایه شان اضافه کنند. راه حل همان نوسازی ناوگان حمل و نقل است. |
نقل قول:
فرض کنیم با اون فرمول شما ده درصد کرایه از محل گران شدن کاهش پیدا کنه ولی استهلاک ماشین که فقط سوخت نیست خرج بیشتر ماشین رو لاستیک و روغن هست مطمئنا کسبه و تجار محترم که . . . همیشه نرخها رو میبرن بالا و درصدهایی که رو اجناس میکشن . . . !!! احتملا کمتر از 50 درصد گرون نمیکنن بعد تعمیرکارها و مکانیکها تازه اب رادیاتور وشستشوی ماشین هم گرون شده خلاصه تمام اینا رو حساب کنی یه راه حل خوب داره و اونم خونه نشینی هست و پارک کردن ماشین روزی هم که خدا میرسونه چون خدا کریمه البته زیاد مطمئن نیستم اما وقتی خیابونهای تو شهر اینقدر خلوت شده حتما جاده ها هم همینطوری میشن دیگه کلا مملکت خوبی داریم چند سال پیش که خونه سرسام اور گرون شده یه بابایی اومد کامیونشو فروخت حدود 60 تومن و سریع تو اوج گرونی رفت زمین خرید اونم خارج شهر توجیهشم این بود که چقدر شب و روز تو این جاده ها بگازم میگفت طرف فلان بیایان زمین خریده پولش 10 برابر شده بعد که تب خونه فروکش کرد اونوقتی که من دیدمش میگفت زمینم قیمتش نصف شده حتما الان بفروشه میتونه یه تاکسی 15 میلیونی بخره تازه اگه بخرن زمینشو! در کل سیاستهای کشور ما برنده برنده به نفع سرمایه دار دلال رانت خوار وبازنده بازنده به ضرر کارگر و کارمند البته از نوع پیمانی وقراردادی و مردم امی هست |
خدایا کمک:mad::laugh::):banana::rambo::advise::rolleyes:
:p:evil2::whistle::confused: حسابی قاطی کردم:p |
سلام
بنده به دلیل شغلی در بخش حمل و نقل بین شهری فعالیت زیادی داشته و دارم و اجناس زیادی رو به شهرهای مختلف فرستادم به جهت اطلاع رسانی خدمتتون عرض میکنم: اصولاً کامیون و کامیونت های داخلی (ساخت داخل) مانند خاور،بنز تک و جفت و اویکو کشنده مصرف سوختی بالای 40لیتر در 100 کیلومتر دارند ،که این عدد برای ماشین خالی است و با بار افزایش پیدا میکنه. بعدشم مسیر تهران تا یزد که یک خاور 608 (همینائی که تو خیابون زیاد میبینید) حدوداً 650 کیلومتر است. با 4 تن بار این خاور کرایه اش تا قبل از این طرح عظیم 1200000 ریال بود.که 3% این عدد برای دفتر چی ببخشید برای پایانه 2% برای بیمه حداقل 12% مطابق نرخ دولت برای شرکت باربری و هزینه های خورده ای مثل پول چائی این و اون برای این بنده خدا بین 90 تا 95 هزار تومان صافی میمونه تازه اگر هزینه های توی مسیرش رو حساب نکنیم. خوب با فرض هر 100 کیلومتر 40 لیتر گازوئیل این بنده خدا باید 260 لیتر فقط گازوئیل بزنه که با اجازه شما میشه 39000 تومان. تازه قیمت روغن و تعویض اونو حساب نکردم چون شاید ندونید به دلیل کیفیت بالای خودرو های داخلی بعضاً باید هر 2000 کیلومتر روغن عوض کنند. محض اطلاع عرض میکنم تریلر کشنده FH12 با استاندارد یورو3 بدون بار مصرفی در حدود 35 لیتر با بار تا 45 مصرف گازوئیل دارد.این خودرو بدون گاری تا قبل از طرح حدود 120 میلیون قیمت داشته.حالا بقیه خودرو ها بماند موفق و پیروز باشید |
خدا یا سهمیه این دل مارو تو کدوم کارت میریزی که به دل ما چیزی نمیرسه … ؟؟!!!!!:rolleyes::rolleyes::rolleyes:
|
دوستان بهتر است بدانید که گازوئیل تولید داخل نسبت به گازوئیلی که مثلاً در اروپا عرضه میشود ،از نظر کیفیت زمین تا آسمان فرق میکند ! و گازوئیل تولید ایران 200 برابر استانداردهای جهانی گوگرد دارد و همین باعث خوردگی سیلندرها و لوازم داخلی موتور میشَود و هر ساله مالک خودروهای گازوئیلی در ایران ، میلیونها تومان خرج تعمیر و نگهداری موتور هایشان میکنند .
لینک زیر را ببینید ! [Only registered and activated users can see links. Click Here To Register...] http://lahore.metblogs.com/archives/...0pollution.jpg برای همین می بیند که اتوبوسی که با استاندارد یورو 3 ، هنوز 6 ماه از تولیدش نگذشته مانند کامیونهای 40 سال پیش کلی دود سیاه تولید میکند و هوا را آلوده می کند ! حال که قیمت گازوئیل راجهانی و آزاد کردند بهتر است فکری هم برای کیفیتش بکنند ! همچنین قیمت بنزین را هم اگر با اروپا مقایسه میکنند ، بیایند خودرو ها را هم با کیفیت و قیمت اروپا به ملت تحویل دهند ؛ نه اینکه با کیفیت پایین و چند برابر واقعی ! |
دوستان بنده اصلا نمیخواستم با یک خاطره بحث رو از آرد و نان به کامیون و حمل و نقل بکشونم :p
امروز رفتم نون بخرم که به یک مورد جالب برخوردم. ما اکثرا که چه عرض کنم همیشه از این نونهای بربریه 300 تومنی ( آزاد ) میخریدیم. امروز که رفتم بخرم نونوا گفتش که نونها شده 200 تومن. و اضافه کرد که همه نونها چه آزاد و چه دولتی با وزن مساوی و با قیمت 200 تومن فروخته میشن. نمیدونم فقط شهر ما اینطوری شده یا همه جا ! کیفیت نونهای آزاد ( شاید بخاطر نوع آرد ) خیلی بهتر از نوهای دولتی بود. نمیدونم حالا چطور میشه. |
نقل قول:
سنگکی که همیشه 200 می خریدم شده بود 500:banana: خلاصه سیاسی رها سازی رایانه ها، ببخشید منظورم همون هدفمند کردن یارانه هاس، رو به معنای واقعی حس کردم:laugh: |
نقل قول:
قبلا گندم رو به نرخ تضمینی از کشاورز حدود 450 تا 500 میخریدند و بنابراین قیمت آرد آزاد بالا بود حالا نرخ گندم خرید دولت شده 250!!!(کشاورز رو داشته باشید)و نرخ آرد کلا شده 280 تا 300 |
این لینک از سایت تابناکه
[Only registered and activated users can see links. Click Here To Register...]! |
عزیزانی که اخبار رو پیگیری میکنن
ایا دولت برای افزایش هزینه های خودش (بزرگترین مصرف کننده) طرحی داره (البته شاید هم داشته باشن و اعلام نکردن ) دوستان فاندامنتالیست ایا از مقایسه قیمت اجناس در ایران و بازار سایر کشورها قیمت واقعی دلار رو میشه براورد کرد ؟ |
نقل قول:
نرخ ارز را در واقع برابری عرضه و تقاضای اون ارز در کشور مشخص می کنه.البته این در حالتی که دولت دخالتی نداشته باشه . |
نقل قول:
ولی نه برای یه اقتصاد بسته که به سمت باز شدن می ره الان که قیمتها علی الخصوص انرژی ازاد شدن رابطه فوق بهم میخوره نرخ ارز/قیمت کالا در کشور صادر کننده=قیمت کالای وارداتی اگه فرض کنیم قیمت کالای ایکس قبلا 10000ریال بوده و در صادر کننده یک دلار نرخ ارز=قیمت در مقصد/قیمت در مبدا (با فرض صحیح بودن رابطه فوق که برای سنجش ارز جایگذاری کردیم) حالا اون کالا ناگهان پنج برابر شده طبیعتا طبق رابطه فوق ارز ارز هم پنج برابر میشه بماند که افزایش قیمت تقاضا رو کاهش میده و ضریب افزایش پنج در عمل بدست نمیاد تا قبل از طرح یارانه ها مطمئنن واحد ریال به صورت حمایتی قیمت گذاری میشد استنباط من اینه با توجه به اینکه دولت خودش مخارج زیادی رو متحمل میشه و همین عامل خودش تورم زاس و احتمالا دولت مجبور میشه برای برای مباقبه با اثرات تورمی روی نرخ ارز یه مقدار انعطاف نشون بده مجبور به کاهش ارز ش ریال بشه حالا ما فرض کنیم سبدی از کالاهای گونان گون رو بررسی کنیم و اینکه در بازار ایران بعضی از کالا ها خیلی گرانتر از عرف بازار جهانی عرضه میشدن و بعضی از کالا ها ارزانتر(سوبسید دار) از ایران تغیییرات قیمت ایا یه ضریب افزایش ارز خارجی در برابر ریال رو میشه بصورت تقریبی بدست اورد ؟ اصلا ساده تر بپرسم کسی براوردی از ارزش واقعی ریال داره ؟ راستی کسی اطلاع نداره جناب سورس روی ریال ایران پوزیشن داره یا نه؟ -------------------- [Only registered and activated users can see links. Click Here To Register...] |
دکتر حسین عبده تبریزی
بسیار میپرسند که با توجه به اجرای طرح هدفمندکردن یارانهها، قیمت ارز چه خواهد بود. پاسخ به این پرسش در گرو پاسخ به سوال دیگری است: طرح هدفمندکردن یارانهها چگونه و با چه ابعادی به اجرا درخواهد آمد؟ هر چه طرح در اجرا فراگیرتر و شامل اقلام بیشتری باشد، احتمال افزایش قیمت ارز بیشتر خواهد بود. چند تحول اخیر نیز بر این تغییر قیمت تاثیرگذار است: انتشار اوراق مشارکت ارزی، صدور مجوز صندوق سرمایهگذاری ارزی، انتشار گواهی سپرده ارزی (در انتظار مصوبه بانک مرکزی) و بالاخره تحول اخیر در زمینه راهاندازی بازار آتی ارز. همه این تحولات، به گمان این جانب، قیمت ارز را به سمت بالا هدایت میکند. آزادسازی قیمتها سه بعد اصلی دارد: آزادسازی قیمت حاملهای انرژی، آزادسازی قیمت ریال و آزادسازی قیمت ارز. این هر سه مجموعهای یکپارچه را تشکیل میدهند. هر چند که به دلیل فشارهای اقتصاد سیاسی، فعلا آزادسازی قیمتهای حاملهای انرژی (با تاخیر چند ساله و در ابعاد محدود) روی میز است، اما تصور اینکه تولیدکننده صنایع انرژی بر صادراتی بتواند افزایش هزینه را بدون فروش محصولات تولیدی به قیمت بالاتر (با ارز گرانتر) تحمل کند نیز ناممکن است. از همین حالا روشن است که دولت و بانک مرکزی در ماههای پیش رو بر کنترل قیمت ریال (نرخ سود) تاکید و اصرار فراوانی نخواهند داشت. اما برای دولتی که هزینههایش در حال افزایش است و درآمد ارزی فروش نفت نیز با سرعت لازم توسعه نخواهد یافت، آیا فروش ارز به قیمت بالاتر، مسیر غیرقابل اجتنابی نیست؟ اجازه بانک مرکزی و سازمان بورس به پسانداز کردن عامه مردم به ارز (از طریق اوراق و صندوقها) خود نشانهای است از پیشبینی سرمایهگذاران به قیمتهای ارز بالاتر. اما، عامل تعیینکننده قیمت ارز در این میان- به فرض ثابت ماندن سایر عوامل- شکلدهی به بازار آتی ارز است. بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران پس از نشیب و فراز بسیار، اکنون تصمیم گرفته است که بازار آتی ارز را که عمدتا بازاری بین بانکی است، خود سامان دهد و کار ارز را همچون معاملات آتی سکه و طلا به بورس کالایی نسپارد. معاملات آتی ارز منافع درخشانی دارد، امکان پوشش یا تامین ریسک ارز برای اولین بار طی چند دهه برای سرمایهگذاران، بازرگانان و صنعتگران ایرانی فراهم میشود. اطمینان و اعتماد بیشتری نسبت به جریان نقدی حاصل از معاملات فراهم میشود. قیمت تمام شده واردات کاهش مییابد. صادرکننده از دریافت ریال معینی در قبال فروش ارز اطمینان مییابد. صنعتگران از قیمت وارداتی مواد اولیه و قیمت صادراتی محصولات خود مطمئن میشوند. اما برای اقتصادی که طی چند دهه قیمت ریال آن به شکل ناکارآمدی بالا نگاه داشته شده است، به گونهای که فرصت رقابت از صنایع داخلی تقریبا به طور کامل گرفته شده است، راهاندازی بازار آتی ارز فرصتی است که قیمتهای روز ارز را با توجه به فشارهای تورمی به سمت بالا سوق دهد. این تجربه را طی چند ماه اخیر در بازار سکه شاهد بودهایم. سکه و دلار حرکت همجهتی را دارند و تجربه سکه قابل تعمیم به قیمت دلار (ارز) است. تفاوت قیمتهای روز و آتی سکه، نرخ سود بدون ریسک نسبتا بالایی را نشان داده است. گرایش به بالابردن قیمت، حتی بهرغم اینکه دلار متناسبا حرکت نکرده است، یکی از آثار فعال شدن بازار آتی طلا بوده است. البته هر چه بازار بزرگتر شود و تعداد قراردادهای سکه مورد معامله بیشتر شود، این روند تعدیل خواهد شد. پیشبینی این جانب آن است که روند مشابهی در انتظار قیمت ارز است. بازار آتی ارز غیر از منافعی که برای آن برشمرده میشود، برای کشور ما این مزیت اضافی را خواهد داشت که به دلیل فشارهای تورمی و نیز انتظارات تورمی سرمایهگذاران در این بازار، نرخ ارز را به سمت قیمتهای واقعیتر تعدیل خواهد کرد و نقش کمرنگی در رفع بخشی از مشکلاتی خواهد داشت که حاصل قیمت تصنعی بالای ریال است. بازار آتی ارز میتواند قیمت ارز را حتی به فرض ثابت ماندن سایر پارامترها افزایش دهد. [Only registered and activated users can see links. Click Here To Register...] |
نقل قول:
در مورد اون رابطه این قیمت ها هستند که به نرخ ارز وابسته هستند.درسته که اون رابطه می تونه به ما در بدست اوردن نرخ ارز کمک کنه اما معناش این نیست که تعیین کننده نرخ ارز قیمت های کشود مبدا و مقصد هستند.در واقع تغییر قیمت ها اثر مستقیم روی نرخ ارز نداره.اما به طور غیر مستقیم در میان مدت یا بلند مدت مطمئنا افزایش سطح قیمت ها بر نرخ ارز تاثیر می گذارد اما عامل اصلی تعیین کننده در نرخ ارز یک کشور از برابری عرضه و تقاضا بدست می اد .بانک مرکزی اون کشور هم می تونه با سیاست هایی تاثیر گذار باشه که این هم باز برابری عرضه و تقاضا رو تغییر می ده .به عبارت دیگه اون رابطه برگشتی نیست.قیمت ارز و قیمت کالا در کشور مبدا در این رابطه متغیر مستقل اند و قیمت کالای وارداتی متغیر وابسته. |
اما راجع به قیمت دلار در ایران.چند وقت پیش همونطوری که مطلع هستید دلار از حدود 1047 1048 توان سیر صعودی اغاز کرد و این تقریبا مقارن با زمانی بود که اقدام به پرداخت یارانه ها کرده بود البته بهتر بگم کمی قبل از پرداخت یارانه ها.
دلار در یک روز تا 1200 تومان بالا رفت و (در اون بازه زمانی من از نزدیک شاهد عکسالعمل مردم و معاملاتی که روی دلار انجام می شد بودم) طی چند روز حجم بالایی از دلار توسط مردم خریداری شد و این ماجرا چند هفته ادامه پیدا کرد و کمکم محدودیت های بانک مرکزی بیشتر شد و قیمت پایین و پاین تر اومد. قیمت انقدر پایین موند که بخش زیادی از دلارهای فروخته شده در قیمت بالاتر در قیمت های پایین تر فروخته می شد.چون مردم به امید افزایش قیمت دلار اقدام به خرید کرده بودند . و حتی پیک موتوری تا کارگر و دیگر اقشار ضعیف جامعه در بین خریداران دیده می شد.و حالا که شاهد کاهش روز به روز دلار بودند اقدام به فروش بودند صف خرید به صف فروش تبدیل شد.نتیجه این کار برای دولت : جم بالایی دلار در قیمت بالا فروخت و احتمالا بخشی از نقدینگی مورد نیاز برای پرداخت یارانه ها رو تامین کرد و تقریبا 2 ماه بعد دلار های فروخته شده را در قیمت پاین تر خرید و طرح هدفمندی یارانه ها اجرا شد و یکی از ملزومات ادامه این طرح واقعی شدن نرخ ارز است.و این طور تصور می شه که حالا زمان افزایش قیمت ارز فرا رسیده است. پی ن : قیمت دلار ازاد در بازار ارز تهران تا دو هفته پیش برای مدت بیشتر از یک ماه حول 1060 بود و از دو هفته پیش تا امروز به 1069 تومان رسیده |
آنچه دیگران در باب نرخ ارز میگویند
روزنامهی دنیای اقتصاد در تاریخ ۶ مهرماه، مطلبی تحت عنوان «نرخ ارز» در ستون «نگاه از زاویهای متفاوت» به چاپ رساند. در این نوشته، نویسندهی محترم، هدف خود را ارائهی «تحلیلی متفاوت از آنچه در اغلب نشریات کشور» در مورد «مسألهی چالشآفرین» نرخ ارز بیان میشود، دانسته است. با مطالعهی این مطلب، احساس کردم که به عنوان یک دانشآموختهی رشتهی اقتصاد، موظّف به نقد محتویات آن هستم. گمان میکنم جامعهی کارشناسان اقتصادی کشور باید حسّاسیت بیشتری نسبت به مطالبی که تحت عنوان تحلیل کارشناسی منتشر میشوند داشته باشد. به بیان دیگر، حرمت امامزاده را باید متولّی نگه دارد! نقد من، بر دو پایهی «صحّت بیان» و «علم اقتصاد» استوار خواهد بود و فرازهایی که دربارهی آنها اظهار نظر میکنم را عیناً از متن اصلی منتقل خواهم کرد. ۱. «آنچه شاید بارها خواندهایم این است که وقتی نرخدلار نسبت به قیمت ریال ارزانتر تعیین شود ...» به این جمله، اشکال بیانی وارد است. در مورد ارزانی یا گرانی «نرخ دلار» نسبت به ریال میتوان صحبت کرد، نه «قیمت ریال». زیرا اولاً، قیمت یک کالا، نشان دهندهی ارزش بازاری واحد کالا است که با واحد پول سنجیده میشود و در ادبیات اقتصادی، استفاده از اصطلاح «قیمت» (price) در بیان ارزش نسبی واحد پول کشورها مرسوم نیست و به جای آن از عبارت «نرخ مبادله» (Exchange Rate) استفاده میشود. ثانیاً، در مورد گرانی یا ارزانی «نرخ (مبادلهی) دلار نسبت به ریال»، یا حتّی، «قیمت دلار نسبت به ریال» میتوان صحبت نمود، امّا، «نرخ دلار نسبت به قیمت ریال» از نظر منطقی غلط و نامفهوم است. اشکالاتی از این دست در این متن موجود است. من به ذکر این نمونه بسنده میکنم و در ادامه، به نقد نوشتار از منظر علم اقتصاد خواهم پرداخت. ۲. «چنانچه کشور ایران دارای نرخ تورم سالانه 10درصدی و ایالات متحده نرخ تورم 2درصدی سالانه را تجربه نمایند، آنگاه دلار ایالات متحده در برابر ریال ایران به میزان 8درصد در سال افزایش خواهد یافت. به زبان سادهتر در صورتی که تورم یک کشوری نسبت به کشور دیگر بیشتر باشد، الزاما بایستی ارزش پول ملی کشوری که تورم بیشتری دارد کاهش يابد.» نویسندهی محترم، جملاتی را در توضیح نظریهی «برابری قدرت خرید» (Purchase Power Parity) بیان نمودهاند و این نظریه را در قالب دو گزارهای که در بالا عیناً منتقل شده است، خلاصه کردهاند. امّا، آیا این توضیح درست است و نظریهی برابری قدرت خرید چنین ادّعایی دارد؟ پاسخ منفی است. در زمینه، نکات زیر قابل توجه است: الف) PPP یک تئوری دربارهی «تعادل بلندمدّت» در بازار ارز است و ادّعا میکند نرخ ارزی که قدرت خرید متوسط پول در دو اقتصاد مورد مقایسه را برابر نکند، معرّف وضعیت تعادل بلندمدت نیست و نیروهای بازار، به تدریج بازار ارز را به وضعیت «برابری قدرت خرید» بازخواهند گرداند. امّا، نرخی که در بازار آزاد ارز به دست آمده است نیز یک نرخ تعادلی کوتاهمدّت است که در اثر عواملی که در مدل بسیار سادهی PPP دیده نشده است (مانند نرخ بهرهی نسبی در دو اقتصاد، یا اخباری که از وضعیت حال و آیندهی اقتصاد به بازار میرسد)، شکل گرفته است. از آنجایی که در نوشتهی مورد نظر، به عنصر کلیدی «افق بلندمدت» در تئوری PPP اشاره نشده است، بنابراین، این گزارهها بیان ناقصی از این تئوری هستند. ب) دو نسخه برای بیان تئوری PPP وجود دارد: نسخهی مطلق (absolute version) و نسخهی نسبی (relativeversion). در نسخهی مطلق، با در نظر گرفتن سطح قیمتها در دو اقتصاد در یک زمان خاص، بررسی میکنند که چه نرخ ارزی PPP را برقرار خواهد کرد و نرخ بازاری ارز در آن برههی زمانی، چهقدر با نرخ ارز PPP فاصله دارد. کاربرد این محاسبه (که مهمترین کاربرد نظریهی PPP در اقتصاد نیز هست) در به دست آوردن برآوردی واقعی از سطح رفاه جوامع است. اگر بخواهیم درآمد سرانهی کشورهای مختلف را با هم مقایسه کنیم، لازم است که اعداد درآمد سرانه را به یک واحد پول تبدیل نماییم (در محاسبات بینالمللی از دلار امریکا به عنوان واحد پول مبنا استفاده میشود)؛ امّا، اگر برای یک کشور خاص، نرخ مبادلهی دلار در بازار ارز و نرخ ارز PPP با هم برابر نباشند، نرخ بازاری ارز برآورد صحیحی از رفاه نسبی مردم در دو کشور مورد مقایسه را به دست نخواهد داد. به طور مثال، بنابر برآورد IMF، درآمد سرانهی اسمی ایرانیان در سال ۲۰۰۹، معادل ۴۴۵۹ دلار امریکا بوده است، در حالی که همین مرجع، درآمد سرانهی تعدیل شده ایرانیان بر اساس PPP در سال ۲۰۰۹ را ۱۰۹۳۹ دلار امریکا اعلام کرده است. بنابراین، نه تنها ارزش بازاری ریال در برابر دلار فراتر از مقدار واقعی خود (over-valued) نیست، بلکه طبق محاسبهی IMF، ۴۱٪ پایینتر از ارزش واقعی (under-valued) نیز هست. ابن پدیده، تنها به ایران اختصاص ندارد. با مشاهدهی نرخ ارز PPP محاسبه شده برای کشورهای مختلف، در مییابیم که بین سطح درآمد سرانهی کشورها و نرخ ارز PPP رابطهی مستقیمی وجود دارد. در کشورهایی که سطوح پایینتری از درآمد سرانه را دارند، سطح قیمت بسیاری از کالاها و خدمات محلّی پایینتر است. این موضوع باعث پایینتر تمام شدن هزینهی تهیهی سبد کالاهای مبنا در کشورهایی خواهد شد که سطح درآمد سرانهی پایینتری دارند و اثر خود را در تفاوت نرخ ارز بازاری و نرخ ارز حقیقی میگذارد. یک مثال برای درک شهودی این پدیده، تفاوت نرخ خدماتی مانند کرایهی تاکسی، سلمانی، رستوران، و سایر خدمات محلّی در شمال و جنوب تهران، و بین شهرهای بزرگ و کوچک است. در سطوح بینالملی، این پدیده دلیل اصلی وجود تفاوت بین نرخ ارز حقیقی و اسمی است. امّا، در مدل سادهي تئوری برابری قدرت خرید، این موضوع دیده نشده است. با این تفاصیل، آیا هیچ انسان اقتصادخواندهای هست که بر اساس این مشاهده، پیشنهاد افزایش ارزش پول ملّی را مطرح کند؟ (البته، با کمال تأسف، افرادی یافت میشوند که از روی جهل یا تجاهل، چنین پیشنهادی را طرح میکنند، که بحث پیرامون آنها، خارج از موضوع این نوشتار است.) ج) در نسخهی نسبی تئوری PPP، تغییرات شاخص قیمت و نرخ ارز در دو اقتصاد مورد مقایسه، طی یک دورهی زمانی مطالعه میشود. بر این اساس، در صورتی که در این دورهی زمانی، تغییرات نرخ ارز به اندازهی تفاوت تغییرات شاخص قیمت در دو اقتصاد نباشد، نرخ ارز حقیقی یا همان نرخ ارز PPP، در این بازهی زمانی به طور نسبی تغییر کرده است. این، به معنای تغییر در رقابتپذیری «قیمتی» کالاهای قابل تجارت (tradeable) تولید شده در این دو اقتصاد است. به عنوان نمونه، در زیر، با انجام محاسباتی ساده، وضعیت رقابتپذیری کالاهای تولیدشده در ایران و چین را در یک دورهی ۸ساله با هم مقایسه میکنیم. بنابر آمارهای رسمی، از سال ۱۳۸۱ تاکنون، که سیاست یکسانسازی نرخ ارز در ایران اعمال شده است، شاخص قیمت مصرفکننده در ایران ۱۹۵٪، و در چین، ۲۰٪ رشد کرده است. بنابراین، برای اینکه قدرت رقابت کالاهای تولید ایران و چین (از ناحیهی تحولات بازار ارز)، در سال ۱۳۸۹، در سطحی که در سال ۱۳۸۱بود باقی بماند، لازم است که طی این مدّت، نرخ مبادلهی واحد پول چین (یوآن) در برابر ریال ایران، ۱۷۵٪ رشد کرده باشد. امّا، مقدار واقعی تغییر نرخ مبادلهی یوآن و ریال در این مدّت چقدر بوده است؟ برای پاسخ به این پرسش، نرخ دلار آمریکا را مبنا قرار میدهیم. بنابرآمارهای بانک مرکزی، قیمت دلار از ۷۹۵۸ ریال در سال ۱۳۸۱، به ۱۰۸۰۰ ریال در سال ۱۳۸۹ رسیده است. یعنی حدوداً ۳۶٪ رشد کرده است. در همین مدت، ارزش واحد پول چین (یوآن) در برابر دلار امریکا، ۲۵٪ درصد افزایش یافته است. بنابراین، نرخ برابری واحد پول چین در برابر ریال ایران، طی این مدّت در حدود ۱۰٪ افزایش یافته است. با انجام این محاسبات ساده، متوجه میشویم که در این بازهی زمانی ۸ ساله (۱۳۸۱-۱۳۸۹)، قدرت رقابت کالاهای تولید ایران در برابر کالاهای مشابه تولید چین، حداکثر (بسته به نسبت عوامل تولید داخلی، به عوامل تولید وارداتی در تولید محصول) به میزان ۱۶۵٪ کاهش یافته است! بگذارید تا با یک مثال ساده، مفهوم این عدد را توضیح دهم. کالایی مثل گردو یا کشمش را در نظر بگیرید. به خوبی میتوان فرض کرد که تمام عوامل تولید این دو کالا داخلی هستند (آب، هوا، آفتاب، نیروی کار، و ...). فرض کنید که در سال ۱۳۸۱، قیمت یک کیلوگرم مغز گردوی تولید ایران با قیمت یک کیلوگرم مغز گردوی وارداتی از کشور چین (البته، با همان کیفیت) برابر بوده است. مفهوم ۱۶۵٪ کاهش رقابتپذیری این است که بدون اینکه کشاورز ایرانی و چینی، هیچگونه تغییری در روشهای تولید خود انجام دهند (و حتّی بدون اینکه روحشان خبردار باشد!)، تنها در اثر اعمال این سیاست ارزی، در سال ۱۳۸۹، قیمت یک کیلوگرم مغز گردوی ایرانی در بازار، دو و نیم برابر قیمت مغز گردوی چینی خواهد بود!!! (اگر باور ندارید، میتوانید به نزدیکترین بقّالی مراجعه کنید!) د) محاسباتی که در بند قبل انجام شد، محاسبات «حسابداری» است، نه نتایج حاصل از تئوری اقتصادی «برابری قدرت خرید». محاسبات حسابداری، غیرقابل تردید و تشکیک هستند و بر اساس محاسباتی از این دست، روزانه هزاران دادگاه در سراسر دنیا حکم صادر میکنند. امّا، در مورد یک تئوری در علم اقتصاد، میتواند بین دانشمندان اختلاف نظر وجود داشته باشد و هیچ اقتصاددانی را نمیتوان به خاطر دیدگاههای تئوریکاش محکوم کرد! با این حساب، رابطهی محاسبات حسابداری بالا و تئوری PPP چیست؟ تنها ارتباطی که وجود دارد، کمکی است که این تئوری به درک مفهوم اقتصادی این محاسبات میکند. ۳. « این تئوری نقش بسیار خوبی در فهمیدن رابطه قیمت و نرخ ارز ایفا مینماید (...)، اما به تنهایی قدرت تعیین نرخ ارز را نخواهد داشت.» احتمالاً، منظور نویسنده، رابطهی تغییرات «شاخص» قیمت و نرخ ارز بوده است. از این نکته که بگذریم، نمیتوانیم از نسبت دادن «قدرت تعیین» نرخ ارز به تئوری PPP عبور کنیم. این برداشت نادرست است. زیرا تئوری برابری قدرت خرید، وضیعت تعادل بلندمدت را برای نرخ ارز در دو اقتصاد که بین آنها بازار آزاد مبادلهی ارز وجود دارد «پیشبینی» میکند. به بیان دیگر، در اقتصاد فرضی مورد نظر این تئوری، کسی نرخ ارز را تعیین نمیکند. بلکه نرخ ارز در بازار آزاد مشخص میشود و پیشبینی این تئوری آن است که در بلند مدّت، نرخ ارز به میزانی که برابرکنندهی قدرت خرید در دو کشور میل خواهد کرد. |
ادامه
-------------------- ۴. «تصور کنیم که (...) نرخ ارز (...) تغییر یافته و ارزش ریال ایران در سال بعد نصف گردد. (...) در چه شرایطی میتوان امیدوار بود که صادرات و تولید نیز (...) افزایش یابد[؟] قطعا پاسخ این است که (...) اصلاحات اقتصادی دیگری نیز پیگیری گردیده باشد. این اتفاقات و اصلاحات اقتصادی چیست؟ برای پاسخ دادن به این سوال بسیار مهم، لازم است که اقتصاددانان و پژوهشگران اقتصادی توجه خود را همزمان با معطوف نمودن بر نظریه قدرت برابری خرید متوجه سایر پژوهشهای علمی نموده و توصیههای جامع خود را ارائه نمایند.» با کمی توجه، درمییابیم که نویسندهی محترم معتقد است که در کنار توجّه به نرخ ارز، باید سایر اصلاحات اقتصادی نیز در دستور کار قرار بگیرد. مسلّماً نظر اقتصاددانان نیز همین است؛ امّا، وقتی ایشان یک محاسبهی سادهی حسابداری در باب اهمیّت نرخ ارز در ایجاد رقابتپذیری برای کالاهای داخلی را نمی پذیرد ، چگونه پذیرای «توصیههای جامع» اقتصاددانان برای انجام اصلاحات اقتصادی، که مسلّماً پیچیدگی بیشتری دارند خواهد بود؟ ۵. «شاید تمرکز صرف بر چالش مهم تعدیل نرخ ارز، بدون توجه کافی به مطالب مهم دیگر (...)، باعث ایجاد یا افزایش برخی از بدبینیها در مورد نگرش صنفی به برخی از موضوعات اقتصادی نیز بگردد». در واقع،به نظر میرسد نویسندهی محترم در جملهی پایانی نوشتهی خود، مسألهی نرخ ارز را مسألهای «صنفی» و مربوط به منافع صادرکنندگان میداند. در صورتی که اگر استدلال اقتصاددانان درست فهمیده شود، همه درک خواهند کرد که مسألهی نرخ ارز، مسألهی «تولید ملّی» است. به گمانم، توضیحات بالا میتواند در این زمینه گویا باشد. نتیجهگیری صرف نظر از این سؤال که نوشتهای با این حجم از اشتباهات شکلی و محتوایی، چگونه به معتبرترین روزنامهی اقتصادی کشور، که باید صدای جامعهی اقتصاددانان در فضای رسانهای باشد، راه پیدا کرده است، با استفاده از این فرصت، میخواهم یک نکتهی بسیار مهم را که در مباحث کارشناسی پیرامون نرخ ارز کمتر به آن توجّه میشود، بیان کنم. نویسندهی مطلب مورد اشاره، مسلّماً کشاورز، تولیدکننده و صادرکنندهی خشکبار، چایکار، برنجکار، بافنده یا صادرکنندهی فرش، تولیدکنندهی پوشاک، و به طور کلّی، سهامدار یا کارگر کسبوکاری که در حضور رقبای چینی در آستانهی ورشکستگی قرار دارد نیست. زیرا در این صورت، اهمیّت نرخ ارز را با گوشت و پوست خود لمس میکرد. بنابراین، احتمالاً وی را باید در میان آن دسته از گروههای اجتماعی جستوجو کرد که از افزایش نرخ ارز متضرر خواهند شد. تمامی کارمندان دولت و کسانی که حقوق ثابت و شغل باثباتی دارند و با افزایش نرخ ارز، قدرت خرید آنها از کالاهای وارداتی کاهش خواهد یافت در این دسته هستند. در واقع، چنین افرادی در برابر این پرسش قرار دارند که چرا باید طرفدار سیاستی باشند که از ناحیهی آن متضرّر میشوند؟ لُبّ کلام اینکه هر سیاستی که منافع و هزینههای اجرای آن، متناسب با قدرت سیاسی گروههای ذینفع نباشد، از منظر اقتصاد سیاسی ناممکن است. ریشهی بیاثر بودن توصیههای اقتصاددانان در مورد نرخ ارز را باید در اینجا جستوجو کرد. ---------- منبع [Only registered and activated users can see links. Click Here To Register...] |
به نظر شما اگه نرخ ریال مقابل دلار پایین بیاد و ارزش پول ملی کم بشه و واردات ما کاهش وصادراتمون افزایش پیدا کنه
خوب این تا اینجا کدوم کشور حاضر میشه با ما مراوده اقتصادی داشته باشه؟ در واقع شرایط سیاسی ایران باعث شده که سیاستهای دولت اینجوری بشه و ما مصرف کننده شدیم همین الان هم با این نرخ برابری خیلی از کشورها در مقابل اجناسی که از ما دریافت میکنن پول رو کامل نمیپردازن نمونش رو میتونید تو ترازنامه های شرکتهای بورسی که صادرات دارند ببینید اگه این تراز بهم بخوره مطمئنا همین کشورهای باقی مونده هم از ما جنس نمیخرن شاید مجبور شیم تقدیم کنیم بهشون |
دوستان ایا به قول خودشون اطلاح قیمتها در سه ماهه اینده روی کدام اقلام تا ثیر می گذارد.
مثلا قیمت اپار تمان با لا می رود و اتو مبیل پاین میاید؟ |
---------------
افزایش قیمت حاملهای انرژی به شدت بخش تولید و صنایع ما رو تحت تاثیر میزاره عملا خیلی از دوستان به نمونه های پراکنده این تعطیلی در پستهای قبلی اشاره کردن بخش حمل نقل ما حتی اگه از لحاظ محاسباتی اثبات بشه که ضرر نکرده(مگه اینکه جهنم یخ بزنه ) از لحاظ روانی به شدت تحت تاثیر هست فرض رو بر این بزاریم سهام این بنگاهها قابل عرضه و فرصت حضور در بورس رو دارن ( و یا حد اقل شاخصی از قیمت این بنگاها) نتایج 1- کاهش تولید داخلی و عرضه داخلی 2- کاهش کلی ارزش سهام (با توجه به فرض فرصت حضور در بورس) 3- تعداد زیادی از این بنگاهها مقروض سیستم بانکی هست عدم تولید و عرضه به شدت روی ذخیره مطالبات مشکوک الوصول بانکها تاثیر میزاره این خودش توان پرداخت تسهیلات سرمایه در گردش رو کاهش میده تا بنگاههای صعود کرده به مرحله دوم برای ادامه حیات به مشکل بر بخورن و موج دوم ورشکستگی پیش بیاد حالا در نظر بگیرید بانکها بصورت ناسالم هم کار کنن (.....) و بر اساس روبط یک سری تسهیلات غیر عرفی در حجم بالا رو به اشخاص خاص پرداخت کنن ---------------------------------------------------- 4- تمایل به سپرده گذاری سود دار بلند مدت و خرید اوراق مشارکت ممکنه طی یک برهه زمانی خاص افزایش پیدا کنه اما بنا به دلیل افزایش تقاضا ی اوراق و سیاست اجباری دولت ( کاهش نرخ سپردهها-بسته سیاستی نظارتی بانک مرکزی) نرخ این سپردها کاهش پیدا میکنه و احتمالا حجم زیادی از نقدینگی طی این دوره مجددا وارد سیستم پولی میشه به دلایل روانی این پول وارد چرخه تولید نخوهد شد سود پرداختی و ارزش سهام( یا همون قیمت کلی بنگاه از دیدگاههی دیگه ) در حالت طبیعی رابطه معکوس دارن یعنی وقتی تولید به صرفه هست تمایل به سپرده گذاری در بانکها کاهش پیدا میکنه و بالعکس حالا در نظر بگیرید این دو مولفه همزمان و در یک جهت حرکتت کن این باعث میشه ارز داخلی یک ارز جذاب نباشه کسی راضی نباشه سرمایه و یا پس انداز خودشو به صورت ریال نگهداری کنه اگه بخوایم یه یک معادل CRBو وطنی ایجاد کنیم طبق پارامترهای تعریف شده طرح یارانه ها تا بیست درصد افزایش قیمت ( کنترل شده و تعریف شده در طرح ) رو شاهد خواهیم بود ----------------------- خود پرداخت نقدی سوبسید یه ایراد بزرگ دیگه هم داره من به جرات می تونم بگم تقریبا تا چند روز اینده کل پول برداشت خواهد شد و با توجه به اینکه مبلغ برداشت شده نهایتا تا هفتصد هزار تومان هست (هیچ کاری نمیشه باهاش کرد ) فقط در خرید خورده (توجه کنید که تعداد زیادی از مردم ایران زیر خط فقر یا نزدیک خط فقر زندگی میکنن متاسفانه خیلی از اونا از نظر سطح علمی و فرهنگی هم پایین هست ) هزینه خواهد شد (شب یلدا اگه تو بازار گشتی میزدید لمس میکردید که چه دعاهایی برای بعضیا نمیکردن ) تنها مولفه باقی مانده ارزش خالص ارز داخلی خواهد بود تا پیوند راست بین این سه پارامتر رو و حلقه کنه و اون چیزی نیست بجز کاهش ارزش ریال ------------------- از عومل دیگه های که ارزش ریال رو کاهش میده عومل سیاسی مانند تحریم هست مطمئئن این اتفاقات از دیدگاه کشورهای تحریم کننده و برنامه ریز دور نمیمونه و اونا سعی میکنن از همین راه افزایش تحریم ها این فشار رو مضاعف کنن این قضیه رو از دیدگاه مثبت هم میشه نگاه کرد و اون اجبار به تعدیل سیاستهای خارجی و جاری از سوی دلتمران در جهت کاهش تحریم |
این یه نظر شخصی هست
و لی شخصا تصمیم دارم روی ارز (یوان چین و دلار امریکا)+طلا سرمایه گذاری کنم چه بسا با فروکش کردن بحران مالی اروپا و امریکا تب و تاپ افزایش قیمت طلا هم کم بشه |
1 ضميمه
هیچ چیز مثل بررسی نمونه های عملی نیست
احتمالا کشورهای دیگه ای هم بودن که این طرح رو اجرا کردن اگه دوستان تاریخ حدودی اجرای طرح حذف سوبسید در کشورها رو اطلاع دارن اعلام کنن تا از طریق بروکر مانی راین که طیف زیادی از نرخ مبادله رو نشون میده وضعیت اونا رو بررسی کنیم سرور بروکر رو ضمیمه کردم |
يك شوخي
پس از ایجاد رعب و وحشت در میان مردم:o ، احمدرضا رادان گفت: موجودات وحشت انگیز سطح خیابان ها زامبی نیستند وی افزود: اینها همان در و داف هایی هستند که سابق بر این، برایشان سر و دست شکسته می شد:whoow: اما پس از هدفمند کردن یارانه ها به دلیل عدم توانایی در خرید لوازم آرایش به "هیولای اولیه" بازگشته اند:blink:
|
من هم موافق اين طرح هستم:)
اما:قيميت ماشين برابري كند با استاندارهاي دنيا(درايران فكرميكنم قيميت ماشن خيلي خيلي خيلي گران تر از ساير كشورهاي درپيت دور ورمان هم ميباشد چه برسه به كشورهاي آمريكايي و اروپايي) قيميت ماشين عادلانه مساوي هست باباقي ماندن كلي پول در جيب مردم. شماقيمت بنزين را كنيد ليتري 2000 تومن اما!!! قيمت ماشين رو هم استاندارد كنيد. به نظر شما چرا قيمت ماشين در ايران ارزان نميشود؟ نمونه اش كارتي كردن بنزين.آيا قيمت كاهش پيدا كرد؟خير گران تر شد كه ارزان تر نشد نتيجه اخلاقي:اگرقيمت ماشين در ايران ارزان شود و بنزين گران شود مردم سودميكنند به خاطرنقدينگي زيادي كه دست مردم باقي ميماند.اما اين اتفاق نمي افتد چون كارخانه هاي ماشين سازي دولتي هستند:whoow:(لطفا اين موضوع را عميق تر بهش فكر كنيد. نقدينگي مساوي ميباشد با تورم اما...) اما:دليل از هدفمند كردن يارانه ها اصلا چي هست؟رساندن حق به حق دار است!!!(آره جون عمه ات).خوب حرف شما درست حالا سئوال اينجاست؟ من خودم جز اقشار محروم جامعه هستم باور كنيد ما حتي ماشين هم نداريم اما از وضع قبلي يعني وجود يارانه ها راضي بودم پ.ن:آقا ما نخواهيم به حق خودمان برسيم چه كسي را بايد ببينيم؟!!! نتيجه اخلاقي:دولت تنها كسي هست كه در اين طرح پيروز واقعي هست و خواهد بود.(چون خودم كردم كه لعنت بر خودم باد) پس اينها سنگ خودشان را به سينه ميزنند نه مردم بيچاره را!!!:cry: همان طوركه به خاطركسري بودجه حاضرهستند هر كاري انجام بدهند.(داستان دلار منظورمه). پس حذف يارانه ها هم ....آره:blink: وقتي ميگويند ما نسل سوخته جامعه هستيم واقعا الان ديگه به اين حرف ايمان آورده ام. هدفمند كردن يارانه ها هم رو ما امتحان كردن:cry: |
قیمتهای هدفمندی از قیمتهای جهانی بیشتر است
آفتاب : بالاخره یارانهها وارد فاز هدفمندی شدند و با اعلام احمدینژاد آزادسازی و اصلاح قیمت حاملهای انرژی؛ آب و نان از یکشنبه ۲۸ آذر آغاز شد؛ هرچند بارها گفته شده بود یارانه کالاهای اساسی (آب و نان) فعلا هدفمند نمیشود.
با قیمتهای جدید و واریز ۴۴۵۰۰ تومان برای هر نفر در هر ماه تا پایان سال ۹۰ حداقل ۷۰ هزار میلیارد تومان درآمد نصیب دولت میشود درحالیکه بر اساس قانون هدفمندی یارانهها قرار بود در سال اول ۲۰ هزار میلیارد تومان درآمد دولت از این امر باشد اما ظاهرا دولت عجله داشت و راه ۳ ساله را یکساله قصد رفتن دارد. به گزارش آفتاب، در حال حاضر استراتژى دولت این است که فقط روى هدفمند کردن یارانهها متمرکز شود نه بر روى یک استراتژى جامع اقتصادى – اجتماعى به نام آزادسازى اقتصادى و چون آن استراتژى اجرا نمىشود ممکن است حتى تا مدتى تولیدات داخلى در برابر واردات بدون سپر و بدون محافظ باشند. اگر ما استراتژى آزادسازى اقتصادى را در قالب یک منظومه کلان اجرا مىکردیم معنایش این بود که همزمان با آزادسازى قیمتها و حاملهای انرژی، باید سود بانکی؛ نظام تعرفهای و دستمزدها آزاد میشد ضمنا قانون کار و قانون مالیاتها اصلاح مىشد و فضاى عمومى کسبوکار نیز مىبایست آزاد یا و مساعد مىشد که در این حالت کلى نیز مىتوانستیم قدرت رقابت خود را با خارج حفظ کنیم. قیمتهای داخلی انرژی و کالاها گرانتر از قیمتهای خارجی شد با حذف یارانهها قیمت حاملهای انرژی و بسیاری از کالاها از قیمتها جهانی بالاتر رفت، در حالیکه سطح درآمدها و حقوق مردم کمتر از یک چهارم درآمدهای جهانی است. به چند نمونه از مقایسه قیمتهای داخلی و جهانی توجه کنید: خودرو: قیمت خودرو در داخل کشور در خودورهای تجاری حداقل ۵۰ درصد ودر خودروهای سواری حداقل ۱۳۰ درصد بالاتر از قیمتهای جهانی است در حالیکه کیفیتشان بسیار پایینتر و مصرف انرژی و قطعات یدکیشان چند برابر بیشتر است. بنزین: آمار اکتسابی از شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی حاکی است، قیمت فوب خلیج فارس بنزین در آذر ماه ۸۹ تقریبا ۵۷۵ تومان در هر لیتر بوده است بر این اساس با توجه به قیمتگذاری حداقل ۴۰۰ تومانی بنزین برای هر لیتر پس از شروع اجرای قانون هدفمندی یارانهها و قیمت ۷۰۰ تومانی بنزین آزاد غیرسهمیهای قیمت بنزین در ایران از قیمتهای جهانی بالاتر خواهد رفت. نفت گاز: قیمت هر لیتر نفتگاز فوب خلیجفارس در زمان یاد شده ۶۱۲ تومان بوده است. قیمت این حامل تاثیرگذار در قیمت تمام شده کالا و خدمات پس از اجرای قانون لااقل ۱۵۰ تومان تعیین شده ودر عین حال قیمت ۳۵۰ تومانی نفتگاز غیر سهمیهای نیز ۵۵ درصد قیمت فوب فعلی خلیج فارس است. نفت کوره: قیمت نفت کوره با اجرای قانون هدفمند کرد یارانهها، ۲۰۰ تومان در هر لیتر تعیین شده است. قیمت فوب خلیج فارس این حامل در آذر ماه ۴۷۰ تومان در هر لیتر بوده است. گاز: قیمت گاز خانگی به ۳۰ تا ۳۵۰ تومان درهرمتر مکعب افزایش یافته در حالیکه قیمتهای جهانی حدود ۱۵۰ تومان است. برق: قیمت هر کیلووات ساعت برق به ۲۷ تا ۲۱۰ تومان افزایش یافته اما قیمتهای جهانی حدود ۴۰ تا ۱۰۰ تومان است. مس: قیمت جهانی مس ۹۳۰۰ دلار در هر تن است در حالیکه قیمت داخلی ۹۸۵۰ تومان(۹۶۵۰ دلار در هر تن) به مصرف کنندگان عرضه میشود. فولاد: قیمتهای جهانی بیلت و شمش فولادی ۵۳۰ دلار درهر تن است اما قیمتهای داخلی در شرکتهای مختلف از ۶۰۰ تا ۷۰۰ دلار درهر تن عرضه میشود. آلومینیوم: در حالیکه قیمت جهانی هر تن آلومینیوم ۲۳۰۰ دلار است قیمتهای داخلی با وجود اینکه صادر کننده هستیم حدود ۲۶۰۰ دلار در هر تن است. پتروشیمی: بیش از نیمی از محصوات پتروشیمی در داخل ۵ تا ۲۰ درصد بالاتر از قیمتهای جهانی فرخته میشوند در حالیکه ماصادر کننده عمده این محصولات هستیم. تاثیر حذف یارانهها بر صنعت حملونقل بیشترین تاثیر هدفمندی یارانهها بر صنعت حل و نقل است؛ بهطوری که ۲۴۸ هزار کامیون و اتوبوس و… که حمل و نقل بار و مسافر را انجام میدهند میانگین در هر ۱۰۰ کیلومتر ۷۰ لیتر گازوئل مصرف میکنند درحالیکه در دنیا حدود ۳۸ لیتر برای ۱۰۰ کیلومتر مصرف میشود. در هر حال با ۹ تا ۲۱ برابر شدن قیمت گازوئیل (میانگین ۱۵ برابر)صنعت حملونقل دچار مشکل میشود. هر اتوبوس مسافری خارجشهری یا بینشهری با قیمت ۱۵۰ تا ۳۰۰ میلیون تومان روزانه حداقل ۱۶ ساعت کار میکند و میانگین ۴۰۰ هزار تومان درآمد دارد و بین ۱۲۰۰ تا ۱۵۰۰ کیلومتر سفر میکند یعنی حداقل ۸۵۰ تا ۱۱۰۰ لیتر گازوئیل مصرف میکند که هزینه آن با نرخ ۱۶۵ ریال روزانه برای هر اتوبوس ۱۴ تا ۱۸ هزار تومان(میانگین ۱۶ هزار تومان) بود و پس از هدفمندی و با رقم فعلی گازوئیل ۱۵۰ و ۳۵۰ تومانی اگر مثل سابق مشتری و مسافر داشته باشد هزینه گازوئیل حداقل ۱۵۰ و حداکثر ۳۵۰ هزارتومان(میانگین ۲۲۵ هزار تومان ) خواهد شد یعنی هزینههای سوخت حدود ۲۱۰ هزار تومان افزایش داشته که با احتساب افزایش هزینههای انسانی؛ قطعات یدکی و کاهش مسافر به ۲۵۰ هزار تومان خواهد رسید در حالیکه با افزایش ۲۰ درصدی کرایهها فقط ۸۰ هزار تومان افزایش درآمد خواهد داشت یعنی مجموع هزینههایش روزانه حداقل ۱۷۰ هزار تومان بالا خواهد رفت. افزایش هزینههای حملونقل بار در حالیکه بر اساس محاسبات بالا هزینههای روزانه از قبیل سوخت؛ قطعات و انسانی هر کامیون حداقل ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار تومان افزایش یافته اما درآمد و کرایه بارفقط ۱۵ درصد افزایش یافته و از ۲۰۰ تا ۵۰۰ هزار تومان در روز به ۲۳۰ تا ۵۷۵ هزار تومان بالا رفته یعنی بهطور خالص بین ۱۸۰ تا ۲۸۰ هزار تومان به هزینههای روزانه کامیونها و کشندهها افزوده شده که باعث افزایش اضافه بر ۱۰ درصدی کرایه بار و تورم اضافهتر خواهد شد. وعده داده شد که کامیونهای مصرفبالا را نوسازی میکنیم اما با تکنولوزی کدام کشور و چه نوع کامیونی؟ کامیونهای کشنده با کیفیت ولوو سوئدی(سایپا دیزل)؛ بنز آلمانی (توقف تولید در ایران خودرو دیزل به دلیل تحریم) ایویکو ایتالیایی(زامیاد)؛ بی ام سی ترکیهای در کویرخودرویزد؛ رنو وارداتی از فرانسه و…یا در اثر تحریم تولید نمیشود یا با قیمتهای حدود ۱۴۵ تا ۱۶۰ میلیون تومان خریداری ندارند و نوسازی ناوگان حملو نقل با آنها غیرممکن است. میماند کشندهها و کامیونهای چینی دانگ فنگ(سایپا دیزل) هوو(ایران خودرو دیزل)؛ کشندههای چینی آمیکو؛ کامیون چینی کاویان درکاریزان خودرو که از بین اینها هوو چینی مشهور به ارابه مرگ جادههای ایران اجازه واردات ندارد؛ دانگ فنگ چینی فروخته شده توسط سایپا دیزل به نام کامیون ژاپنی هم توسط خریداران قبلی بایکوت شده و در مجلس پرونده دارد و بقیه هم آنقدر بیکیفیتاند که خریداری ندارند پس نوسازی ناوگان حملونقل تا زمان رفع تحریمها و ورود کامیونهای اروپایی با کیفیت ممکن نخواهد بود. از سوی دیگر با توجه به بدهی ۸۵۰ میلیارد تومانی سایپادیزل(باسرمایه ۶۰ میلیارد تومان) و بدهی ۷۶۵ میلیارد تومانی ایران خودرو دیزل(سرمایه ۱۲۰ میلیارد تومان) خود این شرکتها هم در معرض ورشکستگی قرار دارند. |
امشب اخبار شبکه یک رو میدیدم
1-افتتاح یه کارخونه تو کشور برادر سوریه به نظرم خیلی جالب اومد 2-اقای روحانی نژاد از پکن راجع به گران شدن سوخت گزارش تهیه فرموده بودن و دلیل گرانی رو هم نیاوردن ماشینهای شخصی و پاکی هوا وکنترل ترافیک و.... اعلام فرمودند 3- جناب اقای نجف زاده هم از پاریس (شهر کفر) یه گزارش داشتن که پلیسهای اونوریا برای اینکه درامدشون بیشتر بشه ماشینها رو الکی جریمه میکنن تا درصدی از جریمه بره تو جیبشون واقعا که اونا دیگه کین!!! بابا خوش به حال خودمون:rolleyes::blink::happy: |
نقل قول:
خیالتم راحت نه ماشین نه هیچ چیز دیگه ارزون نمی شه. یه زمانی تو کل دنیا رکود بود و کاهش سطح قیمت ها.بعد یه اقایی میومد می گفت همه جا الان تورم و قیمتها افزایش پیدا کرده اما قیمت های ایران هیچ تغییری نکرده:blink: تو المان بنز تولید 4 سال پیش می خرن 10 هزار ما باید اسب بخشید سمند منظورم بود و جی ال ایکس تولید 1970 بخریم بیش از 10000 |
ای کاش اسب بودند. این ماشینهای داخلی الاغ هم نیستند.
|
نقل قول:
خوب شد شما اینو اطلاع رسانی کردی من تا حالا فکر می کردم ایران اینجوریه :whistle: |
نقل قول:
کاهش ارزش پول یک کشور الزاما منجر به افزایش صادرات یا کاهش واردات نمی شه. کاهش ارزش پول باعث قدرت گرفتن کالاهای تولید داخل در برابر کالاهای وارداتی میشه. که علتش گرانتر شدن کالاهای وارداتی است.در صورتی که تولید داخل قوی ه و کیفیت محصولات بالاتر بره مصرف کننده ها به سمت تولیدان داخلی گرایش پیدا می کنند و در نهایت واردات می تونه کاهش پیدا کنه اما طرف دیگه یعنی صادرات در کشور مثل ایران که کلا کالایی برای صادرات نداریم."(به جز نفت و مواد خام نفتی) و فرش هم قبلا بود که چین لطف کرده الان فرش دستباف ایرانی البته چینیش را تولید می کنه:blink: :wacko:" بله کاهش ارزش پول ملی و در کنارش سیاست های حمایت از تولید کننده داخلی در بلند مدت منجر به قوی شدن تولید کننده ها می شه و درامد ملی افزایش پیدا می کنه. این که شرکت های خارجی پول را کامل نمی پردازند نمی دونم دلیلش چیه ولی بعید به نظر می رسه به خاطر ارزش بالای پولمون باشه.:huh: |
نقل قول:
نقل قول:
متاسفانه تراز تجاری ما منفیه هر کاری بکنیم به خاطر شرایط سیاسیمون منفی میشیم چه دلار رو ببریم بالا چه بیاریم پایین چون اونوریا نمیذارن دلیلش فکر کنم بازم برگرده به همون شرایط سیاسیمون یه جورایی باید هوای کشورای برادر و دوست رو داشته باشیم حتی اگه خودمون خیلی چیزا رو از دست بدیم:cry: |
نقل قول:
من که چهار سالی میشه اصلا تلوزیون ایران رو نگاه نمیکنم هر بار که تلوزیونو روشن میکردم چه موقع اخبار، چه موقع پخش فیلم و با حتی موقع پخش آگهی اونقدر دروغ میگفتن که احساس میکردم بهم توهین میشه این بود که بوسیدمش و گذاشتمش کنار!! |
نقل قول:
تو این چهار سال چی نگاه کردین پس؟ چیو بوس کردین تی وی رو؟حوصلتون سر نمیره؟:happy: امروز رفتم گاز یا قاز زدم شد 3600 تومن هر کیلو 405 تومن متر مکعبش فکر کنم 300 شده چون کیلو تقریبا با لیتر برابره نتیجه اخلاقیش این میشه که گاز دیگه اصلا نمیصرفه اگه بنزین ازاد 700 تومنی بزنیم بهتر از گاز 405 تومنیه اگه ما مشکل واردات بنزین داریم اگه گازوئیل هم همین مشکلو داره گاز مشکلش چی بود؟ ما که دومین ذخایر گازیو داریم خط لوله صلح میخوایم بزینم به هند واقعا چرا گاز منازل و خودروها اینقدر گران شد:cry: میگن کرایه ها گران نمیشه یا اگه بشه 15 درصد ولی احتمالا خیلی بیشتر میشه مثلا اکه یه ماشین روزی 100 نفرو سوار کنه مجبوره بالای 10 ساعت کار کنه ونیاز به دوبار پر کردن مخزن گاز داره قبلا ماکزیمم میشد 1000 تومن الان حدود 100000 تومن یعنی باید ازین 100 نفری که سوار میکنه هر نفر حدودا 100 تومن بیشتر بگیره مثلا اگه 300 میگرفت باید 400 بگیره که میشه حدود 33 درصد افزایش کرایه این میشه افزایش کرایه واسه جبران افزایش سوخته اما با گران شدن سوخت باید جیب کسبه محترم رو هم پر کرد هزینه نگهداری ماشین هم بالا میره مخارج زندگی هم بالا میره من که امروز وقتی پول گازو دادم به اون اقای پمپی گفتم خدا لعنتشون کنه |
نقل قول:
البته به برکت انقلاب از نعمت ماه.واره هم بهره مندیم!! در این چند ساله اونقدر کانالهای مختلف سرگرم کننده و علمی فارسی زبان اومده که من یکی بعضی مواقع میمونم کدوم کانالو بگیرم!! |
نقل قول:
|
می خواستم بپرسم که این جریان رو بازار ما در ایران چه تاثیری می تونه داشته باشه؟
|
سلام
میگم چقدر صرفه جویی کردن سخته ها ! راه دیگه ای نیست ؟ ممنون |
نقل قول:
اگه دقت کنی تو مسجد محله تون یه جایی هست به نام پایگاه بسیج . برو ثبت نام کن حالشو ببر . دیگه نیاز به صرفه جویی نداری |
از دوستان اگر کسی در مورد تاثیر این طرح در بازار مسکن تحلیلی داره لطف بیان کنه
|
مقاله
از یکی از دوستان ایمیلی گرفتم جالبه
اما منبع رو نمیدونم فقط امضاء نامه رو میذارم گشتی كوتاه و پرسهای در بازار نشان میدهد كه دلار هم اكنون حول و حوش ۱۰۰۰ تومان مورد دادوستد قرار میگیرد. گشتی كوتاه و پرسهای در بازار نشان میدهد كه دلار هم اكنون حول و حوش ۱۰۰۰ تومان مورد دادوستد قرار میگیرد. اما آیا قیمت واقعی دلار همین است؟ قیمت واقعی آن چند میتواند باشد؟ این ارز مبادلاتی ۱۲سال پیش ۸۰۰ تومان بود و اكنون ۱۰۰۰ تومان است. با در نظر گرفتن متوسط نرخ تورم از سال ۷۶تاكنون این نتیجه حاصل میشود كه قیمت واقعی دلار بیش از ۳۰۰۰تومان و با مقایسه كردن هزینه تولید سبد كالاهای تولیدی در ایران و آمریكا قیمت دلار میان ۱۵۰۰ تا ۱۸۰۰ تومان به دست خواهد آمد. كارمندی كه در سال ۷۶، ۵۰هزار تومان حقوق دریافت میكرده قادر بوده است كه با آن ۶۰دلار خریداری كند در حالی كه همان شخص اگر هم اكنون ۵۰۰هزار تومان دریافت كند، قادر خواهد بود با آن ۵۵۰ دلار خریداری كند. یك پرسش ساده و بسیار اساسی این است كه در اقتصاد ایران چه اتفاقی رخ داده است كه قدرت خرید جهانی شهروندانش طی ۱۲ سال، تقریبا ۱۰ برابر شده است؟ اكنون پس از مدتها عدم تشخیص واقعیات اقتصادی كشور و بیتوجهی به بدیهیترین آنها یعنی نرخ ارز و افتخار به تثبیت برابری ارزش ریال با دلار، زمزمههای مخالفت با آن آغاز شده است. وضعیت مغشوش بازار سبب نادیده گرفتن توانمندی داخل شده و انتظار میرود با استفاده از قوانین حمایتی برای تولیدات، واردات كالا به كشور با انضباط بیشتری صورت گیرد. اما در این میان به نظر میرسد، بزرگترین قانون حمایتی برای تولید داخل، تقویت نرخ ارز باشد نه تثبیت آن. بدیهی است نمیتوان برای حمایت از تولید داخل، دیوارهای بتونی ایجاد كرد. حال آنكه تنها كشوری كه در جهان پول خود را با صرف هزینههای زیاد تقویت میكند، ایران است. نگاهی به عملكرد كشورهایی مانند چین و ایالات متحده بخوبی واقعیت ماجرا را نشان میدهد. متاسفانه بسیاری از مسوولان بدون توجه به مبانی علمی و با پیش كشیدن مفهوم بیمعنای پول ملی، كاهش ارزش دلار را بد و تثبیت ارزش برابری ریال با دلار را افتخار جلوه دادند. این در حالی است كه طی ۵ سال گذشته اتحادیه اروپا و ایالات متحده بزرگترین فشارها را بر چین وارد كردند تا این كشور را مجبور كنند ارزش یوان (واحد پول ملی چین) را افزایش دهد و چین با این همه فشار خزانهداری آمریكا، در نهایت فقط ۱۰ درصد ارزش یوان را افزایش داد در حالی كه طی این مدت سالانه ۱۰ درصد رشد اقتصادی داشته است. واقعی شدن قیمت دلار به این معنی است كه اگر تولید كننده ایرانی یك میلیون دلار محصول تولیدی خود را صادر كند و قیمت دلار ۹۵۰ تومان باشد درآمد حاصل از صادرات ۹۵۰میلیون تومان خواهد شد؛ اما چنانچه دلار به قیمت واقعی یعنی میان ۲ تا ۳ هزار تومان عرضه شود درآمد حاصل از صادرات بین۲ تا ۳میلیارد تومان خواهد شد. اما واردكننده بسیار علاقهمند است قیمت دلار ارزان باشد؛ چرا كه با مبلغ ۹۵۰میلیون تومان میتواند یك میلیون دلار خریداری نماید. اما اگر قیمت دلار واقعی باشد برای تامین یك میلیون دلار باید ۲ تا ۳میلیاردتومان پرداخت كند، لذا در شرایط قیمت واقعی ارز قادر است حجم كمتری واردات انجام دهد. عرضه دلار ارزان با ایران چه میكند؟ موارد زیر بخشی از اثرات دلار ارزان است. - گسترش زیاد قاچاق به ایران. - واردات بیش از حد كالا به كشور و در تنگنا قرار دادن تولید داخل. چرا كه واردات گسترده كالا به صورت قانونی یا قاچاق به تعطیلی صدها واحد تولیدی با دهها هزار پرسنل شده و این روند همچنان ادامه دارد. - غیرواقعی جلوه كردن اجناس وارداتی از جمله گازوئیل و بنزین و محصولات تولیدی دیگر كشورها - كاهش جذابیت صادرات |
مقاله / 2
ادامه: ................
- فروش سرمایههای كشور و انتقال ارز به خارج از كشور. مثلا كسی كه در ایران واحد مسكونی دارد، اگر آن را به قیمت ۹۵۰میلیون تومان میفروشد با این پول میتواند معادل یك میلیون دلار، ارز دریافت كند و با این پول در خارج از كشور منزل بسیار مناسبی خریداری كند یا فعالیتهای مهم اقتصادی و تولیدی انجام دهد؛ اما اگر قیمت دلار واقعی باشد، این شخص برای تهیه یك میلیون دلار باید ۲ باب منزل خود را در ایران بفروشد، لذا دلار ارزان مشوق سرمایهداران برای فروش سرمایه و انتقال آن به خارج از كشور و سرمایهگذاری در آن كشورهاست كه زیانهای مستقیم و غیرمستقیم به كشور ما وارد میكند. البته در كنار واقعی شدن قیمت دلار باید حمایتهای لازم نیز از تولید داخل صورت بگیرد و نیازهای ارزی تولیدكنندگان داخلی به شكل مناسب تامین شود. واقعی شدن نرخ ارز علاوه بر مزایای یاد شده درآمد ریالی دولت بابت فروش ارز را سالانه بیش از ۱۵هزار میلیارد تومان افزایش میدهد؛ چراكه دولت خود هر ساله حدود ۱۰الی ۱۵میلیارد دلار ارز میفروشد كه با این پول میتوان تولید داخل را حمایت كرد وام كم بهره به تولید پرداخت كرد و توسعه زیربناها را كه نیاز به دهها هزار میلیارد تومان منابع مالی دارد اجرایی نمود؛ چرا كه بدون توسعه زیرساختها بستر برای كار تولید چندان مهیا نخواهد بود. زیربناهای ریلی، بندری، منابع آب و توسعه آب شیرینكنها در سواحل، توسعه نیروگاهها و موارد متعدد دیگر. راهكاری كه در اینجا میتوان پیشنهاد كرد، آن است كه برنامه ۵سالهای برای واقعی كردن نرخ ارز تدوین شود و در این مدت تولید داخل شدیدا مورد حمایت قرار گیرد تا نیاز تولیدكنندگان به واردات مواد اولیه و كالاهای واسطهای كمتر و كمتر شود. ●تاثیر قیمت ارز بر تولید و اشتغال هم اكنون ارزش بالای ریال در مقابل دلار، صنایع كشور را با مشكلات زیادی مواجه كرده است. این موج مشكلسازی در حوزه مشاغل كوچك كه به مردم عادی تعلق دارد، بیش از دیگر بخشهاست؛ زیرا مانند صنایع بزرگ از سوی دولت، حمایت نمیشوند. صنعت كفش، نساجی، لوازم خانگی و بسیاری دیگر از صنایع بدین خاطر با بحران مواجه شده و بخشی از آنها در حال از میان رفتن هستند. این صنایع هر ساله بدون اینكه بدانند ۲۰ درصد افزایش قیمت پنهان در برابر كالاهای مشابه خارجی داشتهاند، زیرا كالاهای بیگانه هر ساله با احتساب تورم اندك در آنها و ثابت بودن ارزش پول مبادله شده، ارزانتر شدهاند. چنانچه در ۱۰ سال آینده نیز نرخ ارز تثبیت شود ما در سال ۱۳۹۶ شاهد دلار ۱۱۰۰تومانی و حقوق ۴میلیون تومانی ماهانه كارمندان خواهیم بود كه نزدیك به ۴۰۰۰دلار ارزش خواهد داشت و از درآمد سرانه كنونی ایالات متحده نیز بیشتر است. در آن زمان اقتصاد كشور به طور كامل تحت سیطره واردات قرار خواهد گرفت و از آنجا كه كشور نمیتواند در بلندمدت هزینه ماجراجویی پول ملی را بپردازد و با واردات رفاه مردم را حفظ كند، در نهایت مجبور خواهد شد یكباره نرخ ارز را افزایش شدیدی دهد و این مساوی است با بحران شدید اقتصادی برای كشور. این گران كالا و خدمات داخل را در همه جا میتوان دید. هماكنون هزینه سفر به خارج از كشور به مراتب كمتر از سفر به مكانهای توریستی داخل است. هزینه دستمزد شاغلان بخش خودرو در ایران از بیشتر كشورهای تولیدكننده جهان بالاتر است زیرا كارگران خودروسازی ایران دستمزد بالاتری دریافت میكنند. با توجه به اینكه تنها جاذبه كشورهای جهان سوم برای سرمایهگذاری خارجی، دستمزد پایین نیروی كار است، نرخ كنونی دلار این جذابیت را نیز از اقتصاد ایران گرفته است. ● افزایش واردات كاهش صادرات و افت سرمایهگذاری خارجی در ۶ سال گذشته با وجود تورم سالانه ۱۲ تا ۲۰درصدی و ثبات نرخ دلار عملاً قیمت واقعی دلار در شرایط تداوم تورم كاهش یافته و ثبات نرخ ارز به تشویق واردات و تضعیف صادرات منجر شده است. برای كاهش نرخ دلار نیازی نیست كه نرخ اسمی دلار كاهش یابد؛ زیرا در ۶ سال گذشته كه نرخ دلار در محدوده نرخ ۹۰۰ تومان ثابت مانده عملاً دلار ۱۰۰۰تومانی فعلی معادل دلار ۴۵۰ تومان ۶سال پیش است و تورم به طور طبیعی این امكان را فراهم كرده كه قیمت واقعی دلار از نصف هم كمتر شود. به نظر میرسد بزرگترین قانون حمایتی برای تولید داخل، تقویت نرخ ارز باشد نه تثبیت آن. نمیتوان برای حمایت از تولید داخل دیوارهای بتنی ایجاد كردكاهش نرخ واقعی دلار در شرایط تداوم تورم و ثبات نرخ اسمی، میزان واردات را از ۱۵میلیارد دلار به ۵۲میلیارد در ۶سال اخیر افزایش داده و به همین میزان فشار بر تولید داخلی، بیكاری و ركود صنایع تشدید شده است. میزان صادرات نیز اگرچه از طریق رشد قیمت نفت و استفاده از مزیت نسبی انرژی و نفت و فرآوردههای نفتی ارزان بالارفته و صادرات آهن و فولاد، صنایع شیمیایی، میعانات گازی و پتروشیمیافزایش زیادی داشته، اما صادرات سنتی مانند فرش، پسته و صنایع دستی تشویق نشده و در شرایط افزایش هزینههای تولید در سایه تورم، صادرات به خاطر ثبات نرخ ارز و ارزان شدن قیمت واقعی دلار سركوب شده است. در سطح كلان اقتصادی نیز موضوع تامین هزینههای بودجه دولت از طریق تبدیل دلار به ریال، رشد پایه پولی و نقدینگی و اثر آن بر تورم مورد توجه قرار گرفته و دولت برای آنكه بتواند بودجه عمومی۹۳ هزار میلیارد تومانی خود را در سال ۸۷ و در سالهای آینده از طریق تبدیل دلار به ریال تامین كند، باید به میزان بیشتری دلار به بانك مركزی بفروشد تا ریال موردنیاز را تامین كند. همین امر باعث میشود فشار برای افزایش واردات و كاهش تعرفهها بیشتر شود. در عین حال بانك مركزی نیز برای فروش دلار در بازار با نرخ پایینتر با محدودیت روبهروست و این امر باعث میشود داراییهای خارجی بانك مركزی در ترازنامه بانك مركزی بیشتر شود و رشد پایه پولی و نقدینگی در شرایط كاهش تقاضای نسبی برای دلارهای نفتی موضوعی است كه عملاً به تورم داخلی دامن خواهد زد و پول تزریق شده بانك مركزی كه در مقابل دلار به صورت رسمی تقویت شده میتواند تورم بیشتری را موجب شود. خسارت دیگر دلار ارزان در حوزه تجارت خارجی آن است كه میزان درآمد گردشگری و استفاده از خدمات ایرانی مانند صادرات كشور كمتر خواهد شد و ایرانیان خارج كشور و جهانگردان سفر به ایران را با هزینه بالاتری برآورد خواهند كرد. در شرایط تشدید نبود تعادل بین صادرات غیرنفتی با واردات كشور وضعیت تراز تجاری حساب سرمایه با كسری بیشتری مواجه میشود و انتقال فناوری و جذب سرمایهگذاری خارجی نیز با صرفه كمتری ارزیابی خواهد شد. به عنوان مثال، سرمایهگذار خارجی برای ایجاد كارخانه باید پول بیشتری برای خرید زمین، ساختمان و پرسنل بپردازد حال آنكه در شرایط فعلی كه كمبود ارز در كشور نداریم، اما كمبود در انتقال فناوری و سرمایهگذاری خارجی را احساس میكنیم باید با افزایش قیمت دلار در مقابل ریال سرمایهگذاران خارجی را تشویق به سرمایهگذاری و انتقال فناوری كنیم. كاهش نرخ دلار در مقابل ریال، صادرات كشور را كاهش میدهد و امكان رقابت در خارج از كشور برای صادركننده از دست میرود؛ چرا كه صادرات با محدودیت جدی مواجه میشود و صادركننده با دلار ارزان قادر به تامین هزینههای ریالی خود نخواهد بود. آثار غیرمستقیم آن لطمه جدی به تولید داخلی زده میشود و برای كالاهایی كه تولید داخلی امكان رقابت دارد با ورود كالای ارزان تر با كیفیت یكسان آن محصول نیز از میان میرود. هنگامیكه درآمد اصلی دولت درآمد حاصل از نفت است و درآمد ارزی حاصل از آن به بانك مركزی فروخته میشود، در ازای بشكههای نفتی كه شركت نفت میفروشد بانك مركزی ریال كمتری به دولت میدهد یعنی بر درآمدهای حاصل از نفت تاثیر مستقیم دارد و موجب كاهش درآمدهای حاصل از نفت در بودجه میشود، به نحوی كه در اواسط سال دولت با كسری بودجه مواجه میشود. تنها اثر مثبت دلار ارزان كاهش تورم است كه با ورود كالاهای واسطهای و سرمایهای روی تورم آثار خود را بجا خواهد گذاشت و تورم حاصل از تورم جهانی را مهار خواهد كرد. با ركود و كاهش تورم جهانی واقعی كردن نرخ ارز اثرات تورمیكمیخواهد داشت. دلار ارزان بازار را از كالاهای ارزان وارداتی و واسطه ای اشباع میكند و تولید كالاهای ایرانی دیگر مقرون به صرفه نخواهد بود و تولید به طور جدی از میان میرود. ● نرخ ارز و تورم وارداتی یك استدلال ناقص درخصوص نرخ ارز، افزایش تورم به دلیل افزایش قیمت كالاهای وارداتی است. در پاسخ به این مساله باید به چند نكته اشاره كرد. نخست اینكه پایین نگاه داشتن نرخ تورم را نباید با نابود كردن تولید داخل انجام داد، هیچ منطقی چنین حكمی صادر نمیكند. دوم اینكه اگر افزایش نرخ ارز به آرامی صورت گیرد و به صورت شوك درمانی نباشد، چنین مشكلی پیش نخواهد آمد. زیرا تولید داخل به آرامی جایگزین واردات خواهد شد. اشتباه بزرگی كه درخصوص موج واردات صورت میگیرد، نسبت دادن همه دلایل واردات به كیفیت پایین كالاهای داخلی است. نمیتوان گفت این استدلال كاملاً نادرست است، اما توجیه قابل قبولی نیست. افزایش كیفیت تولید در شرایطی امكانپذیر است كه صنعت در بازار باقی بماند و سپس كیفیت خود را ارتقا بخشد. ضمن اینكه باید به حمایتهای هوشمند دولت از تحقیق و توسعه توجه كرد، نه كاهش نرخ ارز و نابودی تولید داخل. اقتصاد ایران در شرایطی قرار گرفته است كه باید به انتخاب بزرگی دست بزند و آن چیزی جز تضعیف بلندمدت ارزش ریال نیست. باید با واقعیات علمیزندگی كرد نه با مفاهیم تخیلی. سیدحسین میرافضلی |
سلام بر دوستان عزیز میگم اسپرد fx open خیلی زیاد شده نکنه حذف یارانه ها رو این هم تاثیر گذاشته.
|
نقل قول:
|
نقل قول:
انشاالله:rolleyes: |
ساعت جاري 05:02 با تنظيم GMT +4.5 مي باشد. |