نمايش پست تنها
قديمي June 9th, 2009, 09:24   #1562
clyde_barrow
Senior Member
 
clyde_barrow's Avatar
 
تاريخ عضويت: Jul 2008
محل سكونت: Rest in peace,in Western Heights Cemetery in Dallas
ارسالها: 718
تشکر: 1,262
تشکر از ايشان: 4,907 بار در 801 پست
clyde_barrow (سطح 4)clyde_barrow (سطح 4)clyde_barrow (سطح 4)clyde_barrow (سطح 4)clyde_barrow (سطح 4)clyde_barrow (سطح 4)clyde_barrow (سطح 4)clyde_barrow (سطح 4)clyde_barrow (سطح 4)clyde_barrow (سطح 4)clyde_barrow (سطح 4)
0

نقل قول:
نوشته اصلي بوسيله بهزاد اقبالی نمايش نوشته ها
جناب کلاید با سلام
با همه احترامی که به عنوان یک دوست برای شما قایلم و قصد شکستن حرمت کسی رو ندارم اما با دیدن این پست شما سخت در عجبم.نمیخواستم بگم اما شما مجبورم کردی:

شما کسی بودی که من حداقل روزی 2 ساعت باهات صحبت میکردم.خودت میدونی که بعضی روزا بیش از 5 ساعت به طول میانجامید.

شما در سایت سرمایه تنها کسی بودی که هر انچه از تحلیل بنیادین میدانستم به شما اموختم.منت نمیگذارم اما اقرار میکنم که شما رو در اون زمان به عنوان یک دوست خوب پذیرفته بودم و به خاطر دوستی این رو در اون زمان وظیفه خودم میدونستم.

شما کسی بودی که من جزوه های تحلیل بنیادی خودم رو که حتی به حامد خسروی صمیمی ترین دوستم هم ندادم اما برای شما تک تک برگهاشو اسکن کردم ،روی اینترنت اپلود کردم و براش سند کردم.

شما کسی بودی که من هر انجه از اوراق قرضه میدانستم تک تک برای شما شرح دادم.

شما کسی بودی که به عنوان یک انسان صادق میشناختمت.اما باید اقرار کنم که ادم شناس خوبی نیستم.حداقل تجربه بنده بسیار بسیار اندک هست.

شما کسی بودی که به خاطر شما بارها ازت دفاع کردم و حتی رابطه بنده با اقا حامد بر سر موضوع شما به هم خورد.

شما کسی بودی که زمانی که رفتی اونقدر ناراحت شدم که انگیزه ام از فعالیت در سرمایه بسیار اندک شد و نهایتا از مدیریت سرمایه کناره گیری کردم.این تصمیم رو خودم گرفتم چون با رفتن شما که بسیار بهت امید داشتم دیگری نایی برای ادامه کار نداشتم

روزی که رفتی بدون خداحافظی رفتی و حتی جواب یک کامنت من رو ندادی.امروز که برگشتی هم حتی جواب پیام های منو ندادی.دلیلش مشخص بود ،تا زمانی که به کسی احتیاج داشتی چاکرم نوکرم میکردی و دم از رفاقتی عمیق میزدی اما روزی که دیگر احساس کردی که دیگر چیزی ندارم که به شما بگویم رفتی.گرچه حدس میزنم که شما چه شخصی باشی اما فقط امیدوارم که در واقع شما اون شخص نباشی.ولی اگر بودی پیش وجدان خودت قضاوت کن که این کار کار درستی بود یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟

و جالب است که امروز اومدی میگی حامد به خاطر ناراحت شدن دوستش پست های تو رو پاک کرده.و جالبتر اینکه تو امروز کاملا در مقابل من قرار گرفتی و حامد که اصلا رابطه بنده با ایشون به هم خورده بود از حرفهای بنده دفاع کردند.همه هدف من رو از اون تاپیک میدونستن.اما شما و اقای البرز با یک برنامه حساب شده شلوغش کردی.من از البرز خان هیچ گله ای ندارم و در پستی همینجا جوابشونو خواهم داد اما از تو به عنوان کسی که عقاید منو میشناخت واقعا در عجبم.

جناب کلاید خواهشا تو یکی دیگه حرف از شرافت نزن که اگر شرافت تو شرافت واقعی است من بی شرف را بر این شرافت ترجیح میدم.
همیشه عمر در این فکر بودم و هستم علت این بیچارگی و عقب موندگی این همه سالیان برای من و جامعه ای که درش بودم چیه؟؟؟...همیشه به این اندیشیدم که چه شد ایران اینطور شد و در پی این اندیشه هی خوندم و خوندم و خوندم و شنیدم و شنیدم و شنیدم و پرسیدم و پرسیدم و بحث کردم.....در اوایل مثل اکثر مردم فکر میکردم که این مشکل از افرادی غیری ایرانی و از بیرون بما تحمیل شده وگرنه ایران الان باید مثل خیلی خیلی وقت پیش ها دراوج شکوفایی و حتی بهتر می بود...با بیشتر شدن تجربم دریافتم که باید علت در خودمون جستجو کنم نه فقط در بیرون...فهمیدم که علت اینها همش خودمم و خودمونیم.....فهمیدم که خودم چیزی رو رعایت نمی کنم و لی انتظار بیش از بیجا دارم تا دیگران رعایت کنند...دیدم که در عین اینکه داد می زنم دموکراسی با این حال در وجودم و در فتارم شخصی بشدت دیکتاتور هستم.....دیدم که هر چه به دیگران خرده می گیرم و بعنوان عیبشون سر پرچم میکنم و نشون بقیه میدم خودم دارم بدتر از طرف مقابل انجامش میدم.


در تمام مدتیکه این رو فهمیدم همیشه سعی کردم این اخلاق رو از خودم دور کنم ،سعی کنم اگر میخوام دیکتاتوری نباشه اول از خودم شروع کنم..... در تمام مدتیکه در سایت فعالیت کردم هم رویه ام همین بوده و همواره سعی کردم با این نوع کژاندیشی رایج مبارزه کنم و این نوع کژاندیشی رو برای همه روشن و اشکار کنم.

در تمام مدت سعیم این بوده و میدونم در طی این مدت و این تلاشم خطا هم بسیار داشتم ولی هر خطایی که داشتم این خطاهاییکه در بالا گفتم و گریبانگر جامعه شده رو مرتکب نشدم.


نه جناب اقبالی......مطمئن باش که من اصلا و عمرا دیگه دم از شرافت نخواهم زد اونم در جاییکه شرافت فقط حرفه و مزاح....اونم در جاییکه شرافت کلمه ایست برای بهره بردای.....من اشتباه کردم این کلمه نا اشنا رو اینجا بکار بردم و به اشتباه خودم اعتراف میکنم.


جناب اقبالی من در پستهایی که زدم و شما ناراحت کرده هیچ وقت و هیچ وقت اصلا و ابدا نه کنایه ای به شخص شما زدم و نه خواستم با شما دشمنی(یا یقول خودتون از در رقابت) وارد بشم.....من اگر در پستم در تاپیک "امار های اقتصادی" حرفی زدم قصدم اعتراض به رویه یک بام دوهوایی بود که توسط مدیران در تصمیم گیری برای عدم بحث سیاسی در سایت ،اتخاذ شده بود......من اگر به اقای البرز گفتم درود بر شرافتت معنی حرفم این نبود که بهزاد اقبالی بی شرفه،بلکه حرفم این بود که می بینم کس دیگه ای هم به این رویه معترضه و در این روند اعتراضش از تهمتا نمی ترسه...من اگر گفتم که کسانی تهمت حق دوستی رو ادا نکردن می زنند منظورم افرادی بود که در اون تاپیک اومدن دقیقا این حرف رو زدند...منظورم دقیقا شخصی بود که اومده در پروفایل شما پیغام گذاشته:

"حیف شما که یکسال وقتت رو اینجا تلف کردی"


منظورم شما نبودی و نمی دونم که چرا بخود گرفتی .....ولی مهم نیست.....مهم می دونی چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟



مهم اینه که من زاویه ای از شخصیتت برام رو شد که تا حالا مخفی بود ....زاویه ای که اگر کسی حتی قسم میخورد من باورم نمیشد که اینجوری باشی.


جناب اقبالی و بقیه دوستان و افراد حاضر در سایت
من صد در صد اشتباه کردم...من معترفم که طرز تفکرم اشتباهه.....من الان در پیشگاه شما می پذیرم که پست زدنم در اون تاپیک اشتباه بوده ...می پذیرم که دستخوش احساسات و تب انتخابات شدم و بخاطر همین دوستان رو از خوندم رنجوندم....ولی.....ولی......ولی


یکی بیاد بمن بگه ایا در اثبات حرفام(حتی اشتباه) به هرکاری دست زدم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ایا برای اینکه ناراحتیم رو از کسی نشون بدم به هر روش ضد دموکراتیک و غیر انسانی دست زدم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


اگر کسی نمونه ای سراغ داره بیاد بگه و اصلا و ابدا رو در وایسی نکنه....ولی ...ولی ....همزمان هم برید و پست جناب اقبالی رو دوباره بخونید و قضاوت کنید ......دوباره بخونید و ببنید که کسیکه دم از اصلاحات و طرفداری از دموکراسی و انسانیت می زنه به چه روشی داره با یک فردی که بقول خودش دوست قدیمی و محترمی بوده چگونه حسابش رو تصفیه میکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟....چگونه با روشی که اتفاقا و از قضا چند روز پیش یک فرد در مناظره با رقیبش انجام داد میخواد حقانیت خودش و پس بودن و بی شرف بودن من رو ثابت کنه؟؟؟


اصلا گیریم من لجن...گیریم که من پست...گیریم که من بی شرف ....ولی ایا با این همه صفات من در برخورد با مسایل روش رو کردن مسایل خصوصی دیگران رو در پیش گرفتم؟؟؟؟؟...یا جناب اقبالی؟؟؟؟؟






دیگه اهمیت نداره در موردم چی فکر میکنید....اصلا برام اهمیت نداره که اثبات بشه من در همه موارد اشتباه کردم...اصلا من بدون تلاش شما برا اثبات اینها خودم می پذیرم که اشتباه کردم ...می پذیریم لایق صفاتی هستم که ممکنه بهم بدید...ولی..ولی:


فقط همین موضوعی که گفتم رو قضاوت کنید برام کافیه.....قصاوت کنید که ایا بیان مسایل خصوصی (تاره اونهم به تعبیر خودت و به سود خود بصورت یکطرفه) در مواجهه و مقابله با یک فرد کار درستیه یا نه؟؟؟؟؟





با احترام



کلاید
__________________
سرگذشت و زندگی من:
براساس شعری از بانی پارکر uk.youtube.com/watch?v=ehqvuP_osfE
clyde_barrow آفلاين است پاسخ با نقل قول
4 تشکر کننده از clyde_barrow: