نمايش پست تنها
قديمي November 30th, 2004, 11:06   #2
Homitrade
Senior Member
 
Homitrade's Avatar
 
تاريخ عضويت: Jul 2004
محل سكونت: Teh
ارسالها: 193
تشکر: 0
تشکر از ايشان: 45 بار در 30 پست
Homitrade (سطح 0)
ارسال پيغام بوسیله Yahoo به Homitrade
0

چالشهاي بازاربورس و چشم انداز آينده(بخش دوم)

در شماره پيشين تدبير و در بخش نخست ميزگرد، خوانندگان با ديدگاهها و مواضع شركت كنندگان در بحث پيرامون تحولات بازار بورس بويژه طي چند سال اخير و عوامل بيروني ودروني تاثيرگذار در بورس آشنا شدند.

در بخش نخست نيز به طور اخص اين نكات موردتاكيد صاحبنظران شركت كننده در ميزگرد قرار گرفت: سازمان بورس به سمتي حركت كرده است كه بازار را با تمام نارسايي ها، به سمت يك بازار قابل اعتماد اوراق بهادار پيش ببرد؛ بخش قابل توجهي از رشد بازار بورس مستقيماً به نرخ رشد صنعت وابسته است؛ ثبات نرخ ارز، رشد صنعت و تزريق مستمر نقدينگي از دلايل رشــــد و بخش دوم و پاياني تحولات بازار بورس و چالشهاي دوران گذار

اشاره
رونق بازار بورس محسوب مي شود؛ بورس پيكره قانونمندي عمليات در بازار سرمايه را تقويت كرده است؛ تحولات جهاني و منطقه اي موجب شده است كه بازار بورس متحول شود؛ بورس از تنوع ابزارهاي مالي بهره مند نيست؛ بورس تاكنون آينه صنايع عمده كشور نبوده است؛ بازار بورس به معضلي به نام »چاقي موضعي« دچار شده است؛ و بالاخره بازار بورس رشد كرده است، ولي تضعيف عملياتي به شدت در بازار مشاهده مي شود.

درنهايت در جمع بندي بحث به اين نكته اشاره شد كه باتوجه به اينكه بازار بورس كشور درحال گذار است، طبيعي است كه نحوه برخورد بايد متفاوت باشد و لذا لازم است با نگاهي ديگر حساسيت هاي بازار را درك كرد.
در شماره حاضر كه به بخش دوم و پاياني ميزگرد اختصاص يافته، تلاش شده است تا شما خواننده گرامي با مهمترين چالشها و موانع موجود در سر راه بازار بورس آشنا شده و درعين حال تصويري ولو كوچك از چشم انداز آينده اين بازار روبه رشد اقتصاد كشور را در پيش رو داشته باشيد.
ناگفته نماند مباحث ميزگرد كه در دو شماره تقديم علاقه مندان شد درواقع گامي كوچك و فتح باب در زمينه موضوع موردبحث است و بديهي است تدبير از هرگونه پيشنهاد و انتقاد پيرامون مباحث مطرح شده استقبال مي
كند.

با سپاس مجدد از ميهمانان ارجمند، بخش پاياني ميزگرد را ازنظر مي گذرانيم.

دكتر ايماني راد: خوشبختانه با بحثهاي ظريف و كارشناسي كه در بخش اول ميزگرد انجام شد من فكــر مي كنم كه به شكلـــي چشم انداز بازار بورس را مي توان در سال آينده تصوير كرد. تصور من اين است كه عوامل بيروني روي تحـــولات بازار بورس خيلي تعيين كننده است. مثلاً اگر نرخ رشد توليد در كشوري 5 تا 6 درصد باشد، به همين اندازه بايد پول زياد شود تا بتوان براي افزايش توليد، يك ابزار معاملاتي ايجاد كرد.

كشور ما 5 درصد نرخ رشد توليد و 25 درصد نرخ رشد نقدينگي دارد. اين 20 درصد كجاست؟ اين رقم 20 درصد طبعاً وارد بازار مي شود و تحرك و قيمتهاي كاذب ايجــــاد مي كند. بررسيهاي من نشان مي دهد كه هر ماه بين يكهزار تا يكهزار و دويست ميليارد تومان پول وارد شبكه اقتصادي ايران مي شود. البته از مجرايي كه باز نمي گردد و اين رقم خيلي بالاست. هيچ ترديدي هم در اين رقم نيست. بحث بر سر اين است كه آن را كم كنيم، بحث اين نيست كه كسي آن را نفي كند. اتفاقي كه در كشور مي افتد اين است كه به خاطر ثابت بودن نرخ ارز، بخش قابل توجهي سرمايه از خارج مي آيد. اين سرمايه يا به سيستم بانكي و يا به بازار بورس وارد مي شود. از طرف ديگر وقتي كه درآمد ارزي ما زياد مـــي شود، اتفاقي كه مي افتد اين است كه درآمد ارزي، درآمد دولت است. درآمد دولت هم به صورت افزايش نقدينگي در جامعه خودش را نشان مي دهد. اين نقدينگي در جامعه مي ماند. اگر يك سال ديگر درآمدهاي ارزي ما كاهش پيدا كند، آن درآمد ارزي كاهش مي يابد، اما حجم نقدينگي كه در سالهاي قبل ايجاد شده وجود دارد. درنتيجه شكاف قابل ملاحظه اي بين عرضه ارز و تقاضا براي ارز كه اين نقدينگي تعيين مي كند به وجود مــي آيد و بالارفتن نرخ ارز را هم اجتناب ناپذير مي كند.

خوشبختانه آخرين برآوردها درمورد قيمت نفت در بــــازارهاي بين المللي نشان مي دهد كه حداقل تا سال 2008، قيمت نفت از 28 دلار كاهش پيدا نمي كند. ولي اگر در يك شرايط خــاص از 25 دلار هم پايين بيايد، جامعه اي كه با اين نقدينگي و رشد بورس و 25 درصد افزايش نقدينگي و 35 ميليارد واردات، عادت كرده است يك دفعه بخواهد خودش را منقبض كند، مطمئنــاً با تلاطم هاي جدي اقتصادي مواجــه خواهدشد كه آن موقع اثر خودش را به طور مستقيم روي بازار بورس مي گذارد.

اگر يكي از اين اتفاقات صورت گيرد، يا به دليلي دولت بخواهد نقدينگي را كنترل كند، يا قيمت نفت به شدت كاهش پيدا كند، يعني نرخ رشد اقتصادي پايين بيايد، اينهــا هركدام ترمزي براي بازار بورس مي شوند.

نكته خيلي خوبي را كه آقاي دكتر كدخدايي اشاره كردند اين است كه بازار بورس ايران بزرگ شده است. ولي مديريت اين بزرگ شدن به وجود نيامده است و ازطرف ديگر يك سري نيروهاي اقتصادي است كه بايد آنها را كوچك كنيم. به اين ترتيب فضاي خوش بينانه نمي توان براي بازار بورس تصور كرد. به همين جهت پيشنهــادهايي كه مطرح مي شود معمولاً درمورد تقويت مباني بازار بورس و قانونها و نهادهاي لازم در بورس است. ما همين مشكل را در بخشهاي مختلف صنعتي ازجمله در صنعت خودرو داريم.

صنعت خودرو به شدت بزرگ شده است. بحث ما دائم اين بود كه مازاد 200 ميليارد تومـــــان سودي كه يك خودروسازبه دست مي آورد براي تقويت مباني رقابت پذيري خودشان خرج كنند نه توسعه بيشتر و بنابراين بحث اين است كه توليد يك ميليون خودرو اصولاً استراتژي و سياست غلطي است.

در شرايط حاضر طبيعي است به محض اينكه مقداري واردات خودرو و مسايل ترافيك زياد مي شود يكباره بحران در صنعت خودرو ايجاد مي شود و اين بحران هم احتمالاً براي بازار بورس به وجود خواهد آمد.
بنابراين سازوكارهايي كه درمورد تقويت مبانـــي سازماني و رويه هاي بازار بورس پيش بيني مي شود، براي اين است كه جلوي تكان هايي كه اقتصاد ايران در سالهاي آينده به بازار بورس وارد خواهدكرد، گرفته شود.

آقاي زرگاني نژاد: بحثهايي كه شد نكاتي است كه باعث شده است بورس يك بازنگري به مباني ساختاري و جنبه هايي داشته باشد كه نظارتها را بالاتر ببرد، مخاطرات را پايين تر بياورد و تلاش كند كه كالاهاي موردمعامله در بازار با كيفيت مساعدتري ديده شود و قابليت جذب منابع مالي با هدف حفظ و تداوم اين منابع در بازار اتفاق بيفتد.

بورس، تاثير پذير از عوامل بيروني است و ترديدي در آن نيست. يك نگاهي هم بايد به آثار بيروني حجم پـــــــــــــول و عوامل به وجود آورنده اش كنيم؛ يعني اگر بتوانيم نقدينگي را درست جهت بدهيم قابل جذب در خيلي از زمينه هايي است كه ما در آن زمينه ها عقب هستيم. تكميل اين بازار مالي مي تواند كمك كند كه ما آن سمت و سوها را بهتر پيدا كنيم و منابع مالي را در شكلي مولد، هدايت كنيم.
اگر ايــن حركت را درست عملي كنيم، مي توانيم آثار مخرب حجم نقدينگي يا شرايطي كه بورس را با معضل مواجه كند، به حداقل برسانيم و تقريباً مهارش كنيم.

ضرورت ايجاد نهادهاي مالي
بنابراين برنامه ريزي هايي كه براي سازمان بورس درنظر گرفته شده و يا آنچه كه در قانون جامع بازار سرمايه مطرح است، اين است كه نهادهاي مالي بازار سرمايه را به وجود بياوريم. يك زماني بانكهاي سرمايه گذاري داشتيم، ولي بعداً از بين رفت. الان بازار بورس نيازمند اين نوع بانكها و واسطه هاي مالي است. بنابراين مي بايستي تركيبي از اين نهادها كه مي توانند روي جابجايي منابع مالي موثر باشند، ايجاد شوند.

ايجاد نهادهاي مالي براي اين است كه بتوانند در ابتدا قابليت جذب پس اندازها را داشته باشند و سپس پس اندازها را به درستي به سمت فعاليتهاي اقتصادي هدايت كنند.

بحث ديگري كه امروز پذيرفته شده اين است كه از موسساتي كه فعاليتهاي مشابه داشته يا تجربه اي را در ساير كشورها دارند در اين نهادها استفاده كنيم. به عبارت ديگر تجربيات آنها را به اين بازار انتقال دهيم.

بنابراين من فكر مي كنم پايه هاي اول تغييرات در بورس گذاشته شده كه عمدتاً حول قانون جامع بازار سرمايه مي چرخد. همان قانون به مواردي اشاره دارد كه مي تواند در ساختار بازار سرمايه موثر باشد و بسياري از مشكلاتي را كه امروز متاثر از نبود همين نهادهاست، رفع كند.

دكتر ايماني راد: چشم انداز شما (آقاي زرگاني نژاد) راجع به تحولات بازار بورس در سالهـــاي آينده چيست؟ مثلاً فرض مي كنيم كه چهار سال آينده اتفاق خاص اقتصادي و سياسي جدي هم نيفتد. شما بازار را در آينده چگونه مي بينيد؟

آقاي زرگاني نژاد: باتوجه به تغييراتي كه ايجــــاد شده است بايد عرض كنم چيزي كه فكر مي كنيم بازار بورس بتواند تا پايان سال 84 به آن برسد و جزو برنامه هاي سازمان بورس قرار دارد رقمي درحدود صدهزار ميليارد تومان ارزش بازار است. الان اين رقم در حدود 40 هزار ميليارد تومان است. شركتهاي پذيرفته شده در بورس افزايش پيدا مي كند. براساس برنامه تا پايان سال 84 تعداد اين شركتها به 450 شركت افزايش مي يابد.

بازار روبه رشد
تصور من اين است كه شاخص بازار بورس باتوجه به افزايش تعداد شركتها و ظرفيتي كه به بازار اضافه مي شـود. رو به رشد باشد، خصوصاً با توسعه اي كه در بخش جغرافيايي بازار بورس اتفاق مي افتد. علاوه بر اينها بحث ســــــرمايه گذاري خارجي چه در قسمت حضور مديريتي اين بخش و چه درجهت اينكه بتواند يك سبد سهام براي خودش اداره كند كمك مي كند كه به رشد برنامه ريزي شده دست يابيم.
بنابراين اگر شرايط خاصي اتفاق نيفتد، به نظــر مي رسد بازار بورس، بازاري روبه رشد باشد. درهــر حال باتوجه به برنامه هاي خصـوصي سازي و حل احتمالي اصل 44 قانون اساسي و فروش شركتهاي بزرگ دولتي در بازار بورس، مي توان به رشد مناسبي در حجم معاملات بازار در آينده اميدوار بود.

دكتر هُشي: بورس تهران را بايد با بورسهاي دنيا مقايسه كرد. حتي در اقتصاد كشورهاي درحال توسعه، داستان همه كاره بودن را تحقيق كرده اند. براين اساس بانك، كار خودش را انجام مي دهد و توليد هم كار خودش را و درواقع دامنه فعاليتها محدود است.

چقدر خوب شد كه قانون ماليات يك نرخي شد. اصلاً يك عددي كه در قيمت سهام ارزش منفـــــي دارد و به حساب نمي آيد پيش پرداخت ماليات در سرمايه گذاري هاست كه فكر مي كنند وصول مي شود.

درواقع حذف ماده 129 (اظهارنامه شخصي) از قانون مالياتها، در مجموع به اقتصاد زيرزميني كشور كمك كرده است. الان بــــورس ما را اقتصــــاد زيرزميني تهديد مي كند. سرطان هر بخش اقتصاد ما، آثار اقتصاد زيرزميني است. بنابراين اگر بخواهيم مشكلات و موانع را مطرح كنيم بايد بگوييم در بورس ما چگونه محيط مي تواند درست شود. اينكه هركسي همه كاره بوده است بايد تعطيل شود. بايد مقررات بر فعاليتها حاكم شود. به عملكرد بورس كه نگاه مي كنيم مي بينيم بورس يك محيط معامله دارد و بازيگران آن هيأت مديره و كارگزاران هستند. يك محيط پيكره قانوني دارد كه بازوي اجرايي آن، اداره نظارت و حسابرسي معتمد بورس است.

قانونمندي
دبيركل قبلي بورس اين مساله را در رأس كارش قرار داد و بحث قانونمندي بر فعاليتها را شروع كرد. شما امروز نمي توانيد در بازار بورس قانوني وضع كنيد و بخواهيد با اين عمل يك عده صاحب قدرت را از معامله ممنــوع كنيد، ولي مي توانيد قانوني وضع كنيد تـــــا آنهايي كه مي توانند كـــار كنند، درست كار كنند. مـــا مي بينيم كه آيين نامه كار كارگزاران بورس سريع تصويب شد، اما آيين نامه معاملات محرمانه چهار سال است كه تصويب نشده است. چرا؟؟؟

ما بايد به سمتي حركت كنيم كه بورس قانونمند شود. در زمان دبيركل قبلي بورس هولدينگ تعريف شد. اما قوانين بعدي اجازه نداد كه اين مصوبه شكل بگيرد.

بايد مقررات حاكم بــــــــر كساني كه مي خواهند بازيگر آن محيط باشند درست وضع شود. يك تأتر خوب بايد همه چيزش با هم تناسب داشته باشد. حالا به شرطي كه همه اينها اتفـــاق بيفتد، طبيعي است كه بورس چشم انداز خوبي خواهد داشت. يعني شما رشد اقتصـــــــادي را پيش بيني مي كنيد و مي گوييد براساس اين رشد اقتصادي بايد پايه بورس را كه اين عدد است به رقم ديگر برسانم. به عبارت ديگر پايه محاسباتي براي رسيدن به آن هدف، همين رشد اقتصادي است؛ يعني پيكره بورس قانونمند شود و حاكميت بر فعاليتها مشخص گردد.

يك عده مي گويند مشكل اصلي ما الان غيــرحرفه اي ها هستند كه بورس را خراب كرده اند. غيرحرفه اي پول دارد و با صاحب كارخـــانه سيمان، پرتفوي سهام هم تشكيل مي دهد. ده تا مثل اين پرتفوي شركت خودرو را هم تشكيل مي دهند. كاري كه دبيركل فعلي بورس انجام داده مصون سازي مردم عادي (غيرحرفه اي) از ريسك است كه در مجموعه سبد سهام تعريف نشده است. با تشويق مردم به خريد سهام ازطريق سبد سهـــام، ريسك سرمايه گذاري مردم عادي كمتر مي شود.

طبيعي است كه يك عـــــده هم نگران مي شوند؛ زيرا ما همه دنباله رو هستيم. البته مردم هيچ جـــــاي دنيا تابع صددرصد مشاوره هاي درست نيستند. سهم 60 دلاري آي.بي.ام به رقم 30 دلار كاهش پيدا كرده بود. اين شركت يك مدير عامل انتخاب كـــرد كه قبلاً در صنعت حمل ونقل فعاليت داشت. همه فقط شنيده بودند كه اين فرد در آنجا موفق بوده است و لذا شروع به خريد سهام آي.بي.ام كردند. بنابـــراين حتي در آمريكا هم مردم دنباله رو هستند.

من موانع را عرض كردم، پيش بيني هاي بورس هم درست است و مباني اش هم همان رشدهايي است كه فرمودند.

آقاي ميرمطهري: چندمطلب است كه بايد تاكيد بيشتري روي آنها شود. اول اينكه اگر ما راجع به بازار سرمايه صحبت مي كنيم الزاماً مفهوم بازار سرمايه، سازمان بورس نيست، كارگزاران بورس هم در اين بازار نقشهايي را ايفا مي كنند.

موانع و محدوديتها
درمورد محدوديتهاي بازار سرمايه، بايد عرض كنم عدم حضور تحليلگران رسمي يا مالي در قالب بانك سرمايه گذاري، يك مانع تلقي مي شود و اين بازار هميشه از اين بابت مسايلي را تجربه كرده است. همين طور مديريت حرفه اي سهام كه همواره به عنوان يك خلاء در بازار سهام مطرح است و اميدواريـــــم در اقداماتي كه در بازار انجام مي شود اين موضوع هم حل شود. كمااينكه انتشار سبد سهام مي تواند اين مشكل را نيز برطرف كند.

علاوه بر اين، بازار بورس درحال حاضر قابليت ايفاي نقش بازار اوليه را ندارد. اگر اين مانع جدي برطرف شود، شايد رشدها هم مقداري تعديل شود و يا به سمت درست پيش برود. به هرحال نقش بازار اوليه را بايد در اين بازار تعبيه كرد. درحـــال حاضر شركتها و پروژه هاي بسياري مي توانند از اين بازار تامين مالي شوند ولي فعلاً محرومند.

يك بحث ديگر (اگرچه قديمي است) جايگاه تشكيلات بورس است. جايگاه فعلي، جايگاهي نيست كه اجازه بدهد بورس به اهدافي كه برايش تدوين شده است دست پيدا كند. اين جايگاه باعث شده است كه بورس چند نقش ازجملـــه نقش نظارتي، نقش تصدي گري و نقش نظارت بر سازمان كارگزاران بورس را توأم ايفا كند. اين مساله هم يكي از موانع جدي بورس تلقي مي شود.

در بسياري ازكشورها ميزان آزادي و استقلال بورس در توسعه بازار، مثبت ارزيابي مي شود. شايد در گذشته در بدو تاسيس بورس و يا در دوره بازگشايي، اعداد و ارقام درحدي نبود كه اهميت جايگاه بورس را تاكيد كند، ولي امروزه اين اهميت كاملاً احساس مي شود.

نكته ديگر اينكه تصميمات سرمايه گذاري بيشتر از آنچه تحت تاثير تحولات دروني شركتها قرار گيرد، تحت تاثير جريانات نقدينگي است كه متوجه يك سهام مي شود. به عبارت ديگر اگر امروز كسي در بازار مطلع شود از اينكه چه حجم نقدينگي متوجه چه سهمي مي شود، آن سهم ايده آل تلقي مي شود. حالا اين هجوم نقدينگي مي تواند دلايل متعددي داشته باشد. ممكن است عده اي قصد بزرگ كردن شركتي را داشته باشند. درنتيجه همه در آن صف قرار مي گيرند و به سمتش حركت مي كنند. يا اينكه ممكن است كاهش توجهات نقدينگي به يك سمت منجر به اين شود كه همسو به سمت فروش آن هجوم بياورند و مسايل مربوط به تحولات دروني آنچنان مورداهميت قرار نگيرد. همچنين تصميم بازار براساس شايعات، يك مانع ديگر است.

نكته ديگري كه بارها و بارها اتفاق افتاده اين است كه بازار هر لحظه در شرايطي قرار گرفته كه احساس عمومي بر اين بوده كه آن شرايط غيرمتعارف است. درنتيجه موضوعاتي را در دستور كار قرار داده كه براي آن مقطع خاص توانسته است راهگشا باشد. به عنوان مثال در مقاطعي كه بازار دچار يك شوك شده و قيمتها ريزش كرده است تشكلهايي قصد داشته اند كه حمايتهايي از قيمت سهام صورت بگيرد يا برعكس در شرايطي كه بازار خيلي در اوج بوده طوري اتفاق افتاده كه همه در يك ائتلاف قرار گيرند و بازار از اين حالت خارج شود. آنچه كه مي تــــوان از اين موضوع نتيجه گيري كرد اين است كه به نظر مي آيد بازار فاقد يك مكانيزم خودكار است تا در يك چنين شرايطي آن مكانيزمها فعال شوند. براي مثال ممكن است در مقاطعي ضرورت پيدا كند كه ما روي بحث عوارض و ماليات خريد بازنگري هايي كنيم و بازار در آن موقع هوشياري هايي را نشان بدهد كه اجازه بدهد بازار خود به خود فعال شود. يعني اين گونه نباشد كه تشكل و تجمع افرادي بخواهند از بازار حمايت كنند. در درون بازار بايد ابزارهايي تعبيه شود كه فعلاً فاقد آن است. دراين چند سالي هم كه از فعاليت بورس مي گذرد، در چنين مواقعي عمدتاً مكانيزم هاي اقتضايي بر بازارحاكم شده و نه مكانيزمهاي طراحي شده و خودكار. اينها مواردي بود كه در شرايط فعلي، بازار با آنها مواجه است.

چشم انداز بورس
در بحث چشم انداز آينده بورس مي توان گفت كه بازار قاعدتاً به سمت رشد حجم معاملات پيش خواهدرفت؛ زيرا هم موضوعات مربوط به خصوصي سازي خيلي جدي است. آيا واقعاً باور داريد؟؟! فعلاً كه كاملاً متوقف شد و بايد اتفاق افتد و هم اينكه پذيرش شركتهاي جديد و استقبال فراوان شركتها براي عضويت در بورس حاكي از رشد بورس در آينده است.

ولي اينكه شاخص هم به همين ميزان رشد خواهدكرد من آن را درميان مدت نمي بينم. زيرا آنچه اخيراً شاهد بوديم پتانسيل هاي ذخيره شده اي بود كه تحت تاثير عوامل مختلف دروني و بيروني كه قبلاً موردبحث قرار گرفت تجميع شــده بود و به فعل درآمد.

بنابراين در شرايط فعلي فكر مي كنم كه دورنماي شاخص علي رغم رشد حجم بازار تكرار نشود. البته با فرضي كه تحول خاصي اتفاق نيفتد. به عبارت ديگر در صورتي كه شوك سياسي و اقتصادي خاصي در آينده نداشته باشيم، تصور اين است كه شاخص صعود جهشي نخواهد داشت، بلكه حركتش كند خواهدشد.

دكتر كدخدايي: يك بخش از چالشهايي كه مطرح است هيجانات سياسي است. ما كشوري هستيم كه در منطقه، شرايطي خاص داريم. بنابراين تصميمات سياسي برون مرزي، اقتصاد ما را دچار شوك مي كند. حداقل قضيه اين است كه سيستم رسانه اي كشور نمي تواند اين مسايل را خوب مديريت كند و به نحوي مسايل به مردم منعكس مي شود كه يك مساله خيلي ساده ممكن است بزرگنمايي شود. اين مساله روي تصميم خيلي از افراد ممكن است اثر بگذارد. بنابراين يك بخش از تحولات بازار، درواقع تحــولاتي است كه از هيجانات سياسي ناشي مي شود.

ما در كشورهاي مشابه كمتر اين مسايل را مي بينيم. ولي با يك بمب خبري و با تحولي كه از بعد سياسي قابل ارزيابي است، بازار را متزلزل مي كنيم. من اعتقاد دارم كه اين قضيه خيلي اهميت دارد. خوشبختانه صداوسيما به اين مساله توجه كرده و مسئولان آن خيلي تاكيد دارند كه سيستم رسانه اي را طوري طراحي كنند كه شوك كمتري به بازار وارد شود.

تضاد آشكار
يك عامل ديگر كه دوستان هم به آن تاكيد داشتند، تضاد آشكار بين سياستهاي حاكم بر بازار واقعي و بازار مالي است. براي مثال آثار همين تصميم اخير مبني بر واردات خودرو قطعاً در چند ماه آينده ظاهر خواهدشد. سياستي كه هم اكنون صنعت خودرو در پيش گرفته درجهت تقويت اين بخش نيست و قطعاً دچار شوك خواهدشد. اعتقاد من اين است كه بازار خودرو اگر به سرعت درمورد شرايط ليزينگ، يعني تطويل طول دوره و كاهش نرخ بهره، سياست جديد اتخاذ نكند آسيب مي بيند. دومين نكته براي اينكه صنايع خودرو بازار را در دست داشته باشند، اين است كه حتماً سياستهاي پشتيباني از مشتري قوي تر از گذشته دنبال شود و خريدار توليد داخلي احساس كند كه خريد خودرو داخلي برايش مزيتهاي خاصي دارد كه خودرو خارجي فاقد آنهاست.

من همين جا مي خواهم عرض كنم اين مساله كه يك تحول در اقتصاد واقعي و سياستهاي بازرگاني كشور است روي بقيه صنايع هم اثر مي گذارد. زيرا پولهايي كه از بازار خارج مي شود به سمت واردات مي رود. نمي توانيم بگوييم پول فقط از صنعت خودرو جدا مي شود. ما بايد منتظر باشيم كه آثار اين تحول بازار واقعي را روي صنايع ديگر مثل پتروشيمي و سيمان و صنايع ديگر مشاهده كنيم.

بنابراين دستكاري در شرايط حاكم بر بازار واقعي، اين بازار را آسيب پذير كرده است. ضمناً دليل اصلي نوسانات اخير كه متاسفانه به درستي تحليل نشد و فقط عنوان شايعه روي آن گذاشته شد، همين بوده است.

چالش بعدي، دستكاري قانون است. ما وقتي مي خواهيم قوانين حاكم بر اقتصاد كشور را تغيير بدهيم، اين مساله نبايد محمل مطالبي قرار گيرد كه دستخوش بازي رسانه اي شود. لذا مجمع تشخيص مصلحت نظام اگر سريعتر حوزه فعاليت بخشهاي سه گانه را در رابطه با اصل 44 روشن كند، قطعاً ثبات مطلوب را در بازار شاهد خواهيم بود.

بنابراين در مواردي كه قوانين جامع و كلي كشور نياز به دستكاري دارند، بايد اين مساله به سرعت و بدون اتلاف زمان صورت گيرد. خوشبختانه براي رفع اين تنگنا، بازار برنامه دارد؛ يعني يكي از ويژگيهاي مديريت بازار اين است كه بورس الان مي داند كه به كجا مي رود. يعني شرايط را براي سرمايه بيشتر آماده مي كند و اين واقعاً تحسين برانگيز است.

چالشهاي چهارگانه
بحث اين است كه اين عمل في نفسه مثبت است. اما واقعاً در اجراي اين امر چالش نداريم؟ من چهار چالش كلي را عرض مي كنم كه پرداختن به ريز آنها درواقع هركدام يك ميزگرد مستقل مي طلبد.

يكي از اين چالشها، بحث شفافيت اطلاعاتي است. يعني اينكه ما معاملات يك گروه خاص يا معاملات چرخشي را اعلام كنيم. بايد آدرس دقيق تر بدهيم و شفافيت را به حدي برسانيم كه براي همگان و كساني كه در هر سطح سرمايه به بازار وارد كردند اطلاعات يكسان فراهم شود.

چالش ديگر اينكه ازنظر تسهيلات موسسات، بازار خيلي سريع با يك هجوم سرسام آور از متقاضي مواجه شده است و تسهيلات كنوني پاسخگو نيست.

به نظر مي رسد بزرگترين چالش اين است كه بايد شبكه كارگزاري به نحوي طراحي شود كه حضور شخص متقاضي خريد يا فروش سهام در كارگزاري ضرورتي نداشته باشد. يعني سيستم معاملات الكترونيكي بايد به سرعت اجرا شود.

چالش بعدي از بُعد مقررات است. الان مقررات در مجلس دردست بررسي است و به نظر مي رسد باتوجه به تحولات چند سال اخير، اين مقررات از دوره رشد عقب مانده است. مثال ساده اين است كه رئيس هيأت مديره بورس فلزات يا كشاورزي اعلام مي كند كه ما در اين مقررات هيچ جاي پايي نداريم. يعني اگر قرار باشد ما مقررات چند پارچه و بخشي داشته باشيم و يك قانون واحد نداشته باشيم مشكل آفرين است. ما بايد يك قانون مادر براي بورس داشته باشيم كه شامل همه نوع بورس شود و در جزئيات، هر بورس مي تواند براي خودش يك قانون وضع كند.

آخرين چالش، بحث نظارتي است. ما بايد يك نظارت قوي داشته باشيم و اين امكان پذير نخواهدشد مگر آنكه در اركان مديريتي بازار تحول ايجاد كنيم. الان در بازار پول سلسله مراتبي وجود دارد و حرف آخر را رئيس كل بانك مركزي مي زند. ولي شوراي پول و اعتبار به عنوان يك مجمع قوي پشتوانه تصميمات مديريت كلان بازار پول است. ما چنين وجهي را نمي بينيم. يعني وقتي شاخص بـــازار بالا مي رود همه خوشحالند، ولي وقتي پـــايين مي آيد همه نگاهها به سوي دبيركل بورس متوجه مي شود. اين حالت، همان جاده يك طرفه است و يك بعد مظلومانــــه و غيرپاسخگو به مديريت بازار مي بخشد. درحالي كه در تمامي مسايلي كه در بازار اتفاق مي افتد ما يك شوراي سياستگذاري قوي لازم داريم كه حتي در حوزه هاي ديگري مثل بازار واقعي دخالت كند. بنابراين بايد بعد نظارت را قويتر كنيم.

درمورد چشم انداز و رشد آتي هم من خوشبين هستم و فكر مي كنم باتوجه به جميع عواملي كه در بيرون از بازار وجود دارد حداقل مي تواند يك بازده 30 درصد را براي يك دهه آينده همراه داشته باشد كه اين حداقل دربرگيرنده سود پرداختي و رشد قيمت سهام خواهدبود.

آقاي زرگاني نژاد: امروزه هيچ كشور پيشرفته اي را نمي توانيم پيدا كنيم كه در كنار خود يك بازار قدرتمند سرمايه نداشته باشد.

مي بايستي تلاش كنيم پايه هاي رشد بازار سرمايه در كشور را ايجاد كنيم. دولت در شرايطي قرار دارد كه مي خواهد با انجام برنامه خصوصي سازي، مالكيت خود را در منابع اقتصادي محدود كند و بهترين راه، واگذاري سهام ازطريق بازار سرمايه كشور است و همين امر اهميت سياستگذاري مديران اقتصادي و تصميمات آنها را بر موسسات و خصوصاً شــركتهاي پذيرفته شده در بورس دو چندان مي كند. بنابراين ايجاب مي كند عزيزان همواره نيم نگاهي به آثار تصميمات خود بر بازار سرمايه كشور داشته باشند.

جمع بندي
دكتر ايمـــاني راد: باتوجه به بحثهاي مطرح شده لازم است تحولات بازار بورس در يك جمع بندي كلي در سايه دودسته عوامل بيروني و دروني موردبحث قرارگيرد.

بنابراين نقاط ضعف و قدرت بازار و دلايل تحولات سالهاي گذشته و چشم انداز سال و سالهاي آينده بازار بورس بستگي به چگونگي و كاركرد اين دو دسته عوامل دارد. از يك طرف بازار بورس در درون يك سيستم بزرگتري به نام سيستم اجتمـــاعي - اقتصادي ايران كار مي كند و لذا از اين محيط بــــه شدت تاثير مي پذيرد. اين تاثيرپذيري قابل ملاحظه است؛ زيرا بازار بورس ايران در شرايط جوانـي و شكل گيري است. به هميــــن جهت از تحولات محيطي اثر زيادي مي پذيرد. بنابراين عواملي مثل نرخ رشد اقتصادي كشور، نرخ ارز، حاشيه سود فعاليتهاي ديگر اقتصادي، درآمدهاي ارزي كشور، درجه و شدت آزادسازي و بازشدن اقتصاد ايران و گسترش و افزايش نقدينگي از عوامل محيطي مهمي هستند كه بازار بورس را تحت تاثير قــــرار مي دهند. ضمناً به قانون مالياتها نيز به عنوان عاملي درجهت توسعه بازار بورس به همراه عوامل محيطي ديگر اضافه شد.

در مجموع و گذشته از عوامل بيروني توسط شركت كنندگان محترم به عوامل دروني نيز اشاره شد. اين عوامل دروني بازار بورس را تحت تاثير قرار مي دهد و سرعت و شتاب آن را تعيين مي كند. هدفگذاري ها در بازار بورس، جلب اطمينان سرمايه گذاران به سرمايه گذاري در بازار بورس، وضع قوانين و مقررات جديد و نهادهاي جديد در بازار بورس، ازجمله بورسهاي منطقه اي، نمونه هايي از عوامل دروني است كه موجبات تحولات در بازار بورس را پديد آورده است. متنوع كردن اوراق بهادار كه شروع آن با اجازه انتشار اوراق مشاركت آغاز شده از سياستهاي ديگري است كه بازار بورس را توسعه مي دهد.

درمجموع باتوجه به اهميت عوامل محيطي و اثري كه بر بازار بورس مي گذارد، نتيجــــــه گيري شد كه چشم انداز بازار بورس به شدت به عوامل اقتصادي در سالهاي آينده وابسته است و از آنجا كه تحولات اقتصادي ايران به شدت تحت تاثير قيمت نفت و درآمدهاي ارزي حاصل از صادرات نفت است، از اين رو با نوسان در درآمدهاي ارزي اقتصاد كشور تحت تاثير قرار مي گيرد و به دنبال خود بازار بورس را متحول مي كند. براي جلوگيري از اثر نوسانات اقتصادي بر بازار بورس لازم است درعين رقابتي كردن بازار و شفافيت اطلاعات، نهادهايي براي استحكام مناسبات بازار بورس به وجود آيد تا آثار اقتصادي بر بازار به حداقل برسد.

در پايان از تمامي صاحبنظراني كه در اين جلسه حضور داشتند و با بيان نظرات خوب خود مــوجب غناي بحث شدند تشكر مي كنم و اميدوارم مباحث مطرح شده كه در دو بخش به چاپ رسيد و دراختيار علاقه مندان و خوانندگان دانش دوست تدبير قرار گرفت رضايت خاطر آنان را فراهم كرده باشد.
Homitrade آفلاين است پاسخ با نقل قول