سلام
ببين دريا جان مطلبي رو كه گفتي يك بحث خيلي عميق و گسترده اقتصادي- فاندامنتاليه.
توي اين مبحث و با اين روشها خيلي مشكله كه بخواهيم راجع به اون بحث كنيم. فقط چند تا مطلب كوچيك رو من توضيح ميدم . ربط موارد به يكديگر رو آخرش متوجه ميشيد. اولا ما به دليل بروز جنگ در ساليان گذشته دچار خسارات فراواني شديم كه جبران اونها خيلي زمان بر و هزينه بره.ثانيا به دليل همون جنگ و يكسري مسايل ديگه كه در وقت خودش حايز اهميت بود اقتصاد كشور ما به شيوه اقتصاد بسته اداره مي شد و نتيجتا ما از رشد اقتصادي و تورمي جهان به شدت عقب افتاديم. چاره ديگري هم نبود.
به دلايلي كه خيلي مختصر گفتم و به هزار دليل اقتصادي نگفته ديگه تفاوت سرانه درآمد و هزينه بين كشور ما و متوسط جهاني ايجاد شد.مثلا اگر در كشوري مثل فرانسه يا آلمان يك مهندس تازه كار حدود ۲۵۰۰ دلار در ماه درآمد داره به همون نسبت هم هزينه داره مثلا ۲۰۰۰ دلار در ماه. يعني اون مهندس المانيه با يك ماه حقوقش مي تونه توي كشور ما ۱۰ ماه زندگي كنه. ولي ما با يك ماه حقوق ۳۰۰هزار توماني فقط ميتونيم ۳ روز اونجا زندگي كنيم.( البته بيشتر ميشه زنده موند.
) البته در مسايل كلان اقتصادي هم همين مقيسه رو ميشه انجام داد. خب عزيزم اينها نياز به جبران داشت. ولي يكهو و يكدفعه غيرممكنه.براي جبران لازم بود مسوولان اقتصادي نرخ تورم رو از نرخ تورم جهاني بالاتر در نظر بگيرند تا به تدريج فاصله درآمد سرانه-هزينه سرانه داخلي با متوسط جهاني كم بشه. ادامه در پايين